چکیده:
3.ارزش افزودهء بسیار پایین این کالا و دورهء زمانی طولانی تحصیل آن باعث ناچیز بودن دستمزد بافندگان است به نحوی که این دستمزد بدون احتساب بیمه و مالیات بین ثلث تا نیم حداقل دستمزد است.لذا با افزایش درآمد سرانه و پیدا شدن فرصتهای شغلی بهتر به طور طبیعی کسی در این رشته فعالیت نخواهد کرد. بنابراین انتظار میرود بازار این محصول محدود به محصولات کیفی و باارزش افزودهء بالا شود که فعلا کالای جایگزینی ندارد.در این چارچوب بهترین کاری که دولت میتواند انجام دهد حذف اغلب مداخلات و اکتفا نمودن به تثبیت محیط اقتصاد کلان است. در مورد نوسانات بازار صادراتی فرش دستباف بحثهای گوناگونی مطرح شده است.بخش قابل توجهی از مطالعات با تأکید بر ارزآوری،اشتغالزایی و ارزش افزودهء بالای فرش دستباف، دولت را مسئول زیان صادراتی ایران در این بازار میدانند و مطالبات جدیدی(مثل جایزهء صادراتی)را مطرح میکنند.این مقاله با زیر سؤال بردن دلایلی که برای توجه ویژه به فرش دستباف احصا میشود،عوامل سهگانهء زیرا را مهمترین دلایل نوسانات بازار صادراتی فرش دستباف میداند: 1.مهمترین عامل تعیینکنندهء صادرات ایران و سایر کشورها تقاضای و ظرفیت بازارهای هدف است. 2.تفاضل 10 درصدی تورم ایران و شرکای تجاری و چند برابر بودن آن نسبت به تورم رقبا از یک طرف و ثبات نسبی و حتی کاهش قیمت وارداتی فرش دستباف کشورهای عمدهء خریدار از طرف دیگر باعث تحدید هرچه بیشتر حاشیه سود این فعالیت شده است.
خلاصه ماشینی:
"2. تفاضل 01 درصدی تورم ایران و شرکای تجاری و چند برابر بودن آن نسبت به تورم رقبا از یک طرف و ثبات نسبی و حتی کاهش قیمت وارداتی فرش دستباف کشورهای عمدهء خریدار از طرف دیگر باعث تحدید هرچه بیشتر حاشیه سود این فعالیت شده است.
اما در مورد فرش دستباف ایران قیمت صادراتی طبق آمارهای بینالمللی افزایش نیافته است1مگر اینکه بپذیریم کیفیت کالاها به شدت کاهش یافته است و این امر حاشیه سود برای ما ایجاد کرده است که با توجه به ویژگیهای فرش ایران چنین چیزی محتمل به نظر نمیرسد.
ولی بخش عمدهء نوسانات آن طبیعی است و نباید تحت تأثیر خطابههایی چون صادرات 2 میلیارد دلاری،کاهش سهم فرش دستباف از صادرات غیر نفتی و از دست رفتن فرصتهای شغلی چند میلیونی،در این مورد بزرگنمایی کرد و بار جدید و مضاعفی را برای دولت تراشید،درحالیکه ظرفیت بالقوه این محصول از نظر ایجاد ارزش افزوده و ارزآوری و اشتغالزایی و حضور در بازارهای جهانی بسیار محدود و متغیر است.
برای مثال نقش الگوبرداری غیر قانونی از نقوش فرشهای ایرانی در بازار صادراتی چیست؟نقش دولت در اینباره چه بوده است و چه میتواند باشد؟اثر واقعی تحریم بر فعالیتهای اقتصادی و از جمله فرش دستباف چیست؟اگر واقعا ادعاهای عمومی مطرح شده راجع به فرش دستباف ناصواب است منشأ این همه تأکید بر اینها چیست و چگونه روابط واقعی را متأثر میکند؟اینها ابعاد دیگری از مسأله است که فهم آنها مستلزم مطالعات دیگر است."