چکیده:
میشود.بنابراین،همه این موارد مطلوب است تا به خداپرستی کمک کند.اگر از این مرز خارج شود برخلاف این هدف نتیجه داده و مطلبوبیت ندارد و دیگر ارزش نخواهد بود.جهت اصلی حرکت در مدیرت اسلامی ما از دیدگاه اسلام یک ارزش مطلق داریم و آن خداپرستی و به تعبیر سادهتر،تقواست.سایر ارزشها مقدمی،نسبی و وسیلهای هستند.ارزش مطلق همین است. وقتی با این دید به مسائل اجتماعی نگاه میکنیم،نباید ارزش را فقط بازده اقتصادی بیشتر بدانیم. سود بیشتر و محصول بیشتر وقتی مطلوب است که در مسیر خداپرستی باشد.ولی اگر موجب طغیان شود،ارزش ندارد و در اسلام مطلوب نیست. (ان الانسان لیطغی ان رآه استغنی) 1 هدف این مقاله پس از بیان مفهوم،مبانی و ویژگیهای ارزش در اسلام و سایر مکاتب،تعریف مدیریت اسلامی از دیدگاه صاحبنظران این حوزه و بررسی تأثیر ارزشها در حوزه مدیریت و سپس مقایسه تطبیقی نظام ارزشی در مدیریت اسلامی با مدیریت غربی و در نهایت با توجه به دستهبندی اصول مدیریت مبتنی بر ارزش اسلامی از دیدگاه اندیشمندان و علمای اسلامی،ارائه مدلی در این زمینه میباشد. «وعد الله الذین آمنوا منکم و عملوا الصالحات لیستخلفنهم فی الارض کما استخلف الذین من قبلهم و لیمکنن لهم دینهم الذی ارتضی لهم و لیبدلنهم من بعد خوفهم امنأ.» نتیجه چنین کاری را خداوند در ادامه آیه ذکر میکند: «یعبدوننی لا یشرکون بی شیئا.» 3به کسانی که اهل ایمان و عمل صالح باشند-جامعهای اسلامپسند-خدا وعده میدهد که به آنان در روی زمین آگاهی میدهد،در دنیا عزت مییابند،موجبات ناامنی را از میانشان برمیدارد و در نتیجه،زندگی راحت و آسودهای خواهند داشت تا خداپرستی،که کمال انسان در آن است،تحقق پیدا کند و بتوانند با خدا آشنا شوند.اما وقتی ناامنی،گرسنگی و ذلت در میان باشد،زمینه برای رشد معنوی و روحی انسانها فراهم نمیشود.در سایه عدالت،آسایش و امنیت،انسانها میتوانند به تعالی روحشان بیندیشند،نه با وجود مشکلات کمرشکن مادی و بدنی.پس هدفی که اسلام در نظر دارد تکامل روح است.این هدف بر همه ارزشها سایه میافکند و همه ارزشها در این قالب محدود
خلاصه ماشینی:
"به تعدادی از تعریفهای ارائه شده در مورد مدیریت اشاره میشود(پیمانی،6631): "حمیدیزاده"نیز معتقد است که نظام مدیریت در تفکر اسلامی از اصول اعتقاد آن سرچشمه میگیرد و بنابراین،مدیریت بر یک مجموعه انسانی و در یک سازمان در راستای مدیریت جهان خلقت است و با این ویژگی،وی مدیریت را به عنوان یک بینش مطرح میکند و مدیر نیز عضوی از اعضای آفرینش است که باید همراه و هماهنگ با ضوابط و قوانین کلی آن باشد زیرا تشکیلاتی که به وی سپرده شده،هدفش در جهت نظم کلی جهان و برای پیشبرد فعالیتهای بشری به منظور دستیابی به سطوح آرمانی است(همان،2).
توجه نظام ارزشی مدیریت به: -تصحیح و کنترل لازم به هنگام اتخاذ استراتژی در تصمیمگیری -قوانین و مقررات دولتی -معیارهای لازم برای ارزیابی عملکرد و سیستم -تعریف و تبیین قوتها،ضعفها و فرصت و تهدید متناسب با نظام ارزشی -تقویت نظام اقتصادی فرد و جامعه،منفعت و سود عادلانه -توقعات و انتظارات در حد متعادل -ارتقا ارزشها و فرهنگها در سیستم بازاریابی و فروش -مشورت و مشارکت کارکنان در سیستم بازاریابی و فروش -سلامت و قداست کافی سیستم بازاریابی و فروش در جهت ارتباط با تولید یا مصرف و حفظ قانونمندیهای اقتصاد اسلامی در کسب منفعت و جلوگیری از ضرر و زیان جامعه مقایسه مدیریت ارزشها از دیدگاه غرب در مقایسه با ارزشهای اسلامی 1-مبانی ابتدائیترین و ضروریترین اصول مدیریت که اسلامی هم باشد اینست که ارزشها و ضد ارزشهای آن مبتنی و متکی بر مکتب حیاتبخش اسلام باشد."