خلاصه ماشینی:
"(انعام54/-نساء17/-نحل119/)یعنی اینکه انسان میداند ولی هوی و هوس بر او غلبه نموده است،به تعبیر دیگر انسانها به قبح عمل انجام شده و عقوبت آن و خشم الهی جاهل هستند و آلودگی مردم عصر جاهلی(در هر شرایط زمانی و مکانی)به انواع گناهان که آن را به مثابه هنجار اجتماعی قلمداد مینمایند،آگاهانه بوده و با انجام کارهای زشت و ظالمانه خود را فریب میدهند.
در عصر جاهلی اعراب به استثناء برخی نقاط چون یمن نظام سیاسی مهمی نداشتند و در نتیجه فاقد نظم سیاسی مشخصی بودند،اساس ملیت و جامعبهی آنان را فبیله تشکیل میداد و هر قبیله تحت اراده و فرمان شیخ قبیله بود و با توجه به انحرافات اعتقادی و فرهنگی موجود در بین قبائل و نیز تعصبات فبیلگی،احکام و فرامین الهی را گردن ننهاده و قوانین قبیله را اجراء میکردند که با قوانین الهی مغایرت داشت و این امر حتی در بین اهل کتاب نیز رایج بود به طوری که یهودیان از پیامبر در حق زانیین حکمی میخواهند که خداوند نفرموده است.
(طباطبائی،493/26) بسیاری از اعمال و رفتار مردم در عصر جاهلیت از روی نا آگاهی و عدم علم بوده چون کتابت در تزد عرب جاهلی عیب شمرده میشد،و اکثریت آنها به ویژه در دو شهر مکه و مدینه فاقد سواد خواندن و نوشتن بودند و مقارن ظهور اسلام تعدادی با سوادان این دو شهر از بیست نفر تجاوز نمیکرد و به همین دلیل هنگامی که مردم مدینه برای یافتن پاسخ سئوالات خویش نزد یهودیان میرفتند،پیامبر واکنش نشاند داده و میفرمودند با وجود قرآن نزد یهودیان نروید،و بسیاری از مورخان یکی از علل بیتمدنی اعراب را بیسوادی آنها میدانند."