چکیده:
بدون شک نویسندگان ، ادبا وناقدان در سال های اخیر، توجه قابل ملاحظه ای به ادبیات تطبیقی داشته اند؛ زیرا ماهیت این نوع ادبیات، پژوهشگر را به تحقیق وجستجو در این زمینه سوق می دهد. با این وجود، تلاش های صورت گرفته در این زمینه، ناچیز به نظر می رسد ونیاز به دقت وکوشش بیشتری دارد. از اینرو، این نوشتار برآن است تا با بررسی خوشبینی در شعر ایلیا ابوماضی ومحمد حسین شهریار، سهمی هرچند کوچک در پژوهش های تطبیقی داشته باشد.نوشتار حاضر، با تکیه برمکتب آمریکایی ادبیات تطبیقی که شرط تطبیق را صرفا وجود زمینه های تاثیر وتاثر نمی داند، از این منظر به این پژوهش پرداخته است ومی کوشد ضمن ارائه معنای خوشبینی واشاره به جلوه های آن نزد بعضی از شاعران معاصر فارسی وعربی، به بررسی مفاهیم عمیق وارزشمند تسلیم در برابر قضا وقدر،معاد،استفاده از طبیعت زیبای خداوند،ترویج محبت،عشق به زندگی،صبر و نکات مشترک واختلاف در شعر آن ها بپردازد. پژوهش حاضر- در پایان- به این نتیجه می رسدکه شهریار از ابوماضی خوشبین تر است ؛زیرا ابوماضی را نسبت به زندگی در پاره ای از موارد ، دچار شک وتردید می بیند.
No doubt the writers، men of letter، and critics have paid considerable attention to comparative literature، since the nature of this type of literature encourages the researcher to survey in this field. Nevertheless، the preformed efforts in this field are little and they need more care and effort. For this reason، this article attempts to have a little share in comparative literature with studying “optimism in the poetry of Ilia Aboomazi and Mohammad Hussein Shahriar”. The present writing with reliance on the American school of comparative literature that does not regard the adaptation condition only existence of cause and effect fields، has studied، this research from this point and it tries to study the deep and valuable concepts of yielding against destiny ، resurrection ، using nice nature created by God ، affection promotion ، love to life ، patience ، inclination to human being، and common and different points in their poetry.
Finally، the present research concludes that Shahriyar is more optimistic than Aboumazi . Because it considers Aboumazi to be dubious about life ، in some cases.
خلاصه ماشینی:
"نوشتارحاضر با تکیه بر مکتب آمریکایی ادبیات تطبیقی که شرط تطبیق را صرفا وجودزمینههای تأثیر و تأثر نمیداند،از این منظر به این پژوهش پرداخته است و میکوشد ضمن ارائۀ معنای خوشبینی و اشاره به جلوههای آن نزد بعضی از شاعرانمعاصر فارسی و عربی،به بررسی مفاهیم عمیق و ارزشمند تسلیم در برابر قضاو قدر،معاد،استفاده از طبیعت زیبای خداوند،ترویج محبت،عشق به زندگی،صبر ونکات مشترک و اختلاف در شعر آنها بپردازد.
زیرا او یک بار ایمان خود را به خداونداعلام میکند: {Sآمنت بالله و آیاته#ألیس أن الله باریها؟S}(دیوان ابو ماضی،شمس الدین،1426:478) به خداوند و نشانههای او در این دنیا ایمان آوردم،آیا خداوند آفرینندۀ ایننشانهها نیست؟ اما در قصیدۀ«طلاسم»با طرح این سؤال که از کجا آمده است،در وجود خاو سرنوشت خویش شک میکند: جئت لا أعلم من أین،و لکنی أتیت؟ذچ(همان منبع:97) نمیدانم از کجا آمدهام ولی بههرحال آمدهام این قصیده ادعای بعضی افراد را مبنی بر بدبین بودن شاعر اثبات میکند.
جهان مبدأو معادی دارد و بیهوده آفریده نشده است: {Sبدونیک جهان بیداوری نیست#چنین معظم اساسی سرسری نیست#جهانبان را از این خلقت مرادیست#جهان را نیز مبدأ و معادیستS}(شهریار،1385،ج 2:787) اما با آنکه ابو ماضی به بازگشت انسان به سوی خداوند باور دارد،ولی او رادر باور قطعی به خلود و جاودانگی انسان چندان راسخ نمیبینیم: {Sإنما القول بأنا للخلود#فکرة أوجدها حب البقاS}(دیوان أبو ماضی،شمس الدین،1426:507) این گفتار که ما برای جاودانگی هستیم،اندیشهای است که دوست داشتنباقی ماندن در این جهان آن را به وجود آورده است."