چکیده:
در این مقاله، درباره تاثیر مضامین شعر عربی پیش از اسلام بر مضامین شعر فارسی بحث به میان می آید.عمده بحث مطرح شده در این مقاله به بیان نحوه تاثیر پذیری شعر فارسی دوره خراسانی از شعر عربی قبل از اسلام اختصاص یافته است. دراین نوشتار برخی از اغراض و مضامین شعری مانند وصف، مدح، رثا، فخر و خمر مورد توجه قرار گرفته و با تطبیق نمونه هایی از این مضامین با شعر برخی از سخن سرایان پارسی تاثیرپذیری آنان را از اغراض شعر عربی نشان داده ایم.
The majority of discussion of the article revolves round the impressionability of ‘Khorassani era’ Persian poetry from pre-Islamic Arabic poetical themes.
Some themes such as characterization، eulogy، praise، arrogance and wine have been scrutinized in a comparative study to depict the impressionability of Persian poets from these Arabic themes.
خلاصه ماشینی:
"با بررسی آثار این شاعران میتوان به این نتیجه دست یافت که شعر فارسی تحت تأثیرمضامین شعر عرب و تعالیم دین اسلام مشتمل بر سه نوع مضمون عمده و اصلی شد: الف-مضامین برگرفته از سنن ایران پیش از اسلام،سنتهای ایران باستان تا آنجا که بادین مبین اسلام منافات و مغایرت نداشت،مورد توجه و استفادۀ شاعران قرار گرفت.
ش،ص 91) اگر دیوان منوچهری را مورد جستجو قرار دهیم،خواهیم دید که منوچهری در آگاهیخود به شعر و ادب عربی اغراق نکرده،بلکه وی تا این درجه به زبان عربی و علوم آنآگاه بوده که در اشعارش بسیاری از ابیات عربی را به تضمین گرفته و یا حتی عین همانمضامین را در شعر خود آورده است.
در میان شاعران زبان فارسی قطران موضوع فوق را اینگونه بیان کرده است: {Sخسروا!امیران کجا یارند دیدن روی تو؟#گرچه ایمن باشد آن کو با تو در ایمان شود#گرچه روبه بند و دستان بیشتر داند،سزد#چون بینند شیر را بیبند و بیدستان شود#ور چه انجم صد هزار است و یکی هست آفتاب#چون برآید آفتاب انجم همه پنهان شودS}(همان،1382 ه-ش،ص 88) 5-رثاء بشر همواره در طول تاریخ شاهد حوادث تلخ و شیرین و رویدادهای شکننده و سازندهبوده است.
{Sو کأس شربت علی لذة#و أخری تداویت منها بها#لکی یعلم الناس أنی امروء#أتیت المعیشة من بابهاS}(البستانی،ج 1،1997 م،ص 246) منوچهری در این باب نیز از شاعران عرب الگوبرداری کرده،به طوری که حتی ابیاتقصیدۀ اعشی را در شعر خود میآورد: {Sابر زیر و بم شعر اعشی قیس#همی زد زننده به عنابها#«و کأس شربت علی لذة#و أخری تداویت منها بها»#«لکی یعلم الناس أنی امروء#أتیت المعیشة من بابها»S}(منوچهری،1384 ه."