چکیده:
در پژوهش پیش رو به بررسی تطبیقی مفهوم مرگ و زاویه دید و شیوه برخورد دو سراینده اندیشمند هم دوره، ابوالعلاء معری و خیام پرداخته شده است. دغدغه فکری عمده دو شاعر بیم از مرگ و نابودی و سرانجام آدمی در جهان بازپسین است. به اعتبار یگانگی آبشخورهای فکری و رنگ پذیری خیام از معری، همانندی های بسیار میان اندیشه های دو شاعر دیده می شود. اما فرجام کار و شیوه برخورد آنان به فراخور تفاوت بینش و زیستگاه با یکدیگر سخت متفاوت است. معری در وحشت شدید از مرگ، زندگی این جهانی خویش را نیز تباه کرده، اما خیام راهی بهتر از آن نمی یابد که در همین مجال اندک با اغتنام فرصت تکرار ناشدنی موجود، داد خویش از بهره های خوشگوار، اما ناپایدار این جهان بستاند. دستاورد این پژوهش بازگفت همین همانندی ها و تفاوت هاست.
The article is a comparative study of the concept of death as reflected in the works of two poets: Abolala Ma’ari and Khayyam who were contemporaries.
The main concern of both poets is the fear of death and destruction and destiny and fate of mankind in the other world (resurrection).
There are many similarities between the thought patterns of Khayyam and Ma’ari because the source of their thought is the same and it appears that Ma’ari influenced the thought of Khayyam ، although their style of thought is different in terms of their views and locality.
Ma’ari destroyed his life because the fear of death، but Khayyam prefers to live in pleasure however short in this world. The result of this study is to explain this similarities and differences.
خلاصه ماشینی:
"ابو العلا پیوسته و بیپرده ازمرگ مینالد و مترادفات3آن را تکرار میکند: {Sقدیما کرهت الموت و الله شاهد#و قد عشت حتی أسمحت لی قرونتیS}(معری،بیتا:221/1) {Sحیاۀ عناء و موت عناء#فلت بعید الحمام دناS}(معری،بیتا:81/1) اما خیام بیشتر به رمز و کنایه و استعاره از مرگ سخن میگوید: {Sافسوس که بیفایده فرسوده شدیم#وز داس سپهر سرنگون سوده شدیمS}(هدایت،1342:74) {Sگر آمدنم به خود بدی نامدمی#ور نیز شدن به من بدی کی شدمیS}(هدایت،1342:72) {Sاز آمدن و رفتن ما سودی کو#وز تار وجود ما پودی کوS}البته شواهدی از بیان رمزی در سخن معری نیز یافتنی است،اما حکم کلیهمان است که پیشتر آمد: {Sتخذ الغراب علی مفارق موقعا#و لقد علمت بأنه سیطارS}(عمر فروخ،1342:338) {Sالیس الجسوم کالنخیل و ان سما#بها الفرع إلا مثلها نبت البقلS}(عمر فروخ 398:1342) {Sالروح طائر محبس فی سجنه#حتی یمن رداده بالإطلاقS}(معری،بیتا:212/2) {Sمرحبا بالموت و العیش دجی#و حمام المرء،کألفجر سطعS}(معری،بیتا:143/2) {Sعلقت بحبل العمر خمسین حجة#فقد رث حتی کاد ینصرم الحبلS}(معری،بیتا:258/2) 2-شیوۀ برخورد با واقعیت مرگ ابو العلا ترسی عمیق از مرگ دارد و این وحشت همیشگی را که عمری چنگدر گریبان اندیشهاش افکنده و زندگیش را تباه کرده است،به صورتهایمختلف و بیشتر مستقیم در شعرش باز نموده و از آن به درد نالیده است."