چکیده:
در سال 1387 نقدی بر کتاب هنر استدلال اثر آقای دکتر غلامرضا ذکیانی از سوی آقای دکتر رضا محمدزاده نوشته و در نشریهنامه علوم انسانی شماره 18 منتشر گردید.این نقد در ششمین جشنواره نقد کتاب در حوزه منطق و فلسفه برگزیده شد.نوشتار حاضر پاسخی است از نویسنده محترم به نقد یادشده.
خلاصه ماشینی:
"»[21،ص 26] حال که برداشت استاد مطهری از مکتب فلسفی صدرا عرصه را برای کلیات خمس تنگ کرده است،آیا نمیتوان در وجود یا ماهیت کلیات خمس تردید رواداشت؟و یا در تحلیل مفاهیم روش کارآمدتری در پیش گرفت؟وانگهی، همچنانکه در تحلیل بند 7 بیان خواهد شد،مبنای نگارنده برای اولویت دادن به بحث استدلال،هیچ ارتباطی به مبانی (به تصویر صفحه مراجعه شود) ارسطو این که امروز ادعا کنیم اندیشه دو مصداق بارز- استدلال و تعریف-دارد، همواره چنین نبوده است؛ یعنی اگر عمر منطق سنتی را 42 قرن بدانیم، تنها در ده قرن اخیر (از اشارات بو علی تاکنون) آنهم در میان پیروان شیخ اینگونه بوده است، ولی در 41 قرن نخست (از ارسطو تا شیخ) بهطور مطلق و در ده قرن اخیر در میان پیروان غیرسینوی ارسطو، چنین تلقیای در میان نبوده است.
»[9،ص 78] منتقد محترم در ص 181 از کتاب هنر استدلال نقل میکند:«به دیگر سخن قضایای کلیه درواقع از دو قضیه تشکیل شدهاند به ترتیب زیر:هرایرانی آسیایی است:هر فرد اگر ایرانی باشد آسیایی است»سپس در مقام نقد (به تصویر صفحه مراجعه شود) علامه طباطبایی (به تصویر صفحه مراجعه شود) استاد مطهری مینویسد:«اینچنین تحلیلی تنها در مورد قضایای حقیقیه صادق است نه قضایای خارجیه؛به همین دلیل است که برای صدق قضایای حقیقیه(که به شرطیه تحویل میشوند،همچون قضایای شرطیه)به وجود طرف اول قضیه نیاز نیست."