چکیده:
قواعد فقهی را میتوان یکی از اجزا و بلکه از ارکان فقه اهل سنت به شمار آورد.اهمیت و ضرورت آن نیز بر هیچ متخصص مجتهد و یا طالب طریق استنباط فقهی پوشیده نیست.در اعصار گذشته در این علم کتابهای متعددی نگاشته شده و امروزه نیز همواره بر کثرت آنها افزوده میشود. برخی چون سیوطی بر این باورند که بدون توجه به قواعد فقهی،نمیتوان فقه آموخت،اسرار شریعت را دانست و یا به ملکه اجتهاد دست یافت.
نوشتار حاضر ازآنجهت که در فضایی نگاشته میشود که حتی منابع اندکی هم در این زمینه در آثار رایج موجود نیست،سعی در ارائه«مدخلی به قواعد فقهیه اهل سنت»دارد تا قدمی هرچند کوتاه را در آشنایی پیشینی نسبت به قواعد فقهی موجب گردد.چرا که تا چنین ضرورتهایی طرح و بحث نگردد،رسیدن به یک«فقه مقارن»یا یک پژوهش تطبیقی چیزی جز«وهم»نخواهد بود.علاوه بر آنکه بازشناسی این امور بیتردید ما را به تدقیق بیشتر و عمقیابی و درک زوایای نادیده در فقه شیعی و کشف نقاط قوت و ضعف یاریگر خواهد بود.
Legal formulas can be reckoned as one major part or rather pillar of the Sunnite
fiqh. The significance of these formulas is known to all legal experts and to those
interested in the inferring laws from their resources. Many books have already been
compiled on the issue and still many are being added to them. There are many like Suyuti who hold that one fails to learn fiqh، to know the secrets of shari’a، or to master the skills of legal reasoning، if one disregards these formulas.
Although there are very few resources on the subject and those few are hard to have
an access to، this paper is an effort to present “A prelude to the Sunnite legal formulas”
as a step in the course of knowing such formulas. The concept of “comparative
jurisprudence” would be no more than an illusion، if we did not set such issues for
discussion. Furthermore، the recognition of such issues would help for a deeper
understanding and scrutiny in the Shiite fiqh and realizing the pros and cons of it.
خلاصه ماشینی:
"قواعد فقهی را میتوان یکی از اجزا و بلکه از ارکان فقه اهل سنت به
اما این مطلب از ارزش و اعتبار آنها در فقه نمیکاهد،زیرا قواعد
حکم کلی منطبق بر جزئیات بدانیم،با قاعده فقهی یکسان خواهد بود و خود وی نیز به این
سیوطی و برخی دیگر بین این دو در اصطلاح تفاوت قائل شدهاند و ضابطه فقهی را مربوط
قواعد فقهی نیز مانند هر علم معرفتبخش دیگری منابع و مصادر خاص خود را دارد.
باور این است که قرآن کریم قواعد و ضوابطی شرعی را برای استنباط احکام و وصول به
لکن کاملا روشن است که هیچکدام از این بزرگان کتابی مستقل درخصوص قواعد و
(3)-برخی از شافعیه این پنج قاعده را به نظم در آوردهاند(زرقا،2241:83):خمس مقررة قواعد مذهب للشافعی فکن بهن خبیرا
که برخی از قواعد را در کنار فروع فقهی براساس ابواب فقه مرتب نمود.
الأنام»را در قرن هفتم تدوین نمود که مشتمل بر قواعد و ضوابطی فقهی است.
لکن این کتاب به خلاف نامش به فقه نزدیکتر است تا قواعد فقهی،گرچه برخی
ذکر است که قرن طلایی نگارش قواعد فقهیه در آثار اهل سنت به اذعان بسیاری از محققان و
البته در لابهلای این کتب قواعد مهمی نیز هست که کاملا به معنای اصطلاحی پایبند است.
(1)-اگرچه تمام موارد مذکور در آن را میتوان اصطلاحا قاعده فقهی دانست،لکن برخی از این قواعد عام و ام
این قواعد در حقیقت یک نوع دستور منضبط برای فهم نصوص شرعی در اختیار قرار میدهد.
شرع فراهم مینماید و به همین جهت است که دیده میشود این قواعد روزبهروز درحال"