چکیده:
این نوشتار پیرامون شخصیت بینظیر و مقام روحانیتی وجود مقدّس حضرت خاتمالانبیاء(ص) به رشتهی تحریر در آمده است؛ ابعاد و زوایای گوناگون وجود مبارک حضرت خاتم(ص) از منظر عرفان اسلامی و نیز با نظر آیات نورانی قرآن و روایات اهل البیت(ع) مورد توجّه قرار گرفت و روشن شد که آن حضرت از لحاظ کمالات وجودی و تاثیری که در عالم امکان دارد، سرآمد همهی ممکنات است؛ او منشا همهی فیوضات امکانی، تعیّن اوّل عالم امکان، اصل همهی کلمات نوری، مظهر تامّ اسم «الله»، کمال عصمت ومرتبهی وحدت وجودی و کثرت شهودی است.
This paper has brought into consideration the unique position of spirituality restricted only to the holy presence of the seal of the prophets. The spiritual position of the last prophet (the seal) has been described based on Islamic mysticism, Quranic verses and traditions. It becomes clear that the greatest prophet, regarding essential perfects and real affection on contingent universe, is of the highest degree. He is the origin of contingent emanations, the first determination of the contingent world, the basis for all words of light. The complete manifestation of the Name "Allah", the ultimate degree of purity and the order of existential unity and intuitional multiplicity.
خلاصه ماشینی:
از سویی هم چون اسم اعظم جامع بین همهی اسماء است، مظهر اسم اعظم هم باید جامع بین همهی اسماء و مظاهر آنها باشد و از آنجا که ممکن نیست دو موجود، مظهر اسم اعظم باشد، قهرا مظهر اسم اعظم، قطب خواهد بود؛ یعنی این منزلت برای بیش از یک فرد، ممکن نیست که آن انسان کامل و قطب عالم امکان، حقیقت وجود مبارک رسولخدا(ص) است و از این حقیقت به عنوان «حقیقت محمدی(ص)» یاد میکنند.
مطلب دیگر اینکه حضرت ختمی مرتبت(ص) مظهر تجلی ذاتی است، ولی انبیاء دیگر مظاهر تجلیات اسمائی حق تعالی هستند و چون حقیقت ذات، مبدأ تعین و ظهور اسماء و صفات حق است، مراتب وجودی جمیع انبیاء و اوصیاء همه از شؤون و مراتب ذات آن حضرت(ص) است و چون عین ثابت او صورت اسم اعظم و مبدأ و منتهای جمیع برکات است و همهی خیرات و فیوضات از وجود عرشی او سرچشمه میگیرد، مراتب عقول و نفوس و عالم برزخ و عالم اجسام، طفیل وجود او هستند و همان طور که در مباحث گذشته مطرح شد، اولین تعین که از حقیقت هستی جدا شد و وجود صرف به واسطهی آن تعین، تکثر پیدا کرد، مقام خلافت تامهی آن حضرت است که اسم اعظم باشد، یعنی اسم اعظم باطن صورت حقیقت محمدیه(ص) است و این حقیقت، تعین اول نظام هستی است.