خلاصه ماشینی:
"وی با بررسی 642 کودک شش تا 12 ساله که پدرشان غایب بوده و یا والدین الکلی داشتند، نشان داد که پرخاشگری، بیش فعالی و اضطراب در گروه محروم از پدر اختلالهای یاد شده مقاوم تر و با شروع زودتر هستند.
در این پژوهش کوشش شده است که کودکان محروم از پدر با کودکان عادی در زمینه اختلالهای رفتاری (بیش فعالی - پرخاشگری ، اضطراب - افسردگی ، ناسازگاری اجتماعی ، رفتارهای ضد اجتماعی و کمبود توجه – حواس پرت) مقایسه شوند.
این بررسی نشان داد که بین دختران و پسران محروم از پدر در زمینه متغیرهای اضطراب، افسردگی، بیش فعالی- حواسپرتی و پرخاشگری تفاوت معنیدار نیست، ولی تفاوت دختران و پسران در اختلالهای رفتاری ضداجتماعی و ناسازگاری اجتماعیکمتر از پسران تحت تأثیر محرومیت از پدر میباشند.
به طور کلی شیوع اختلالهای رفتاری در میان کودکان محروم از پدر بیشتر است و تعامل جنسیت و محرومیت از پدر در متغیرهای رفتار ضد اجتماعی و ناسازگاری اجتماعی مؤثر ولی در دیگر متغیرها همچون بیشفعالی، پرخاشگری، اضطراب و افسردگی بی اثر میباشد.
هدف این پژوهش بررسی ارتباط بین شیوه تربیتی والدین با میزان مشکلات رفتاری دانشآموزان نوجوان بود.
ابزارهای به کار برده شده در این پژوهش دو پرسشنامه به شرح زیر بود: پرسشنامه شیوه تربیتی والدین ( دارلینگ و اشتیزگ، 1993) دیدگاه نوجوانان را در زمینه شیوه تربیتی ( اقتدار منش، قدرتگرا ، سهلگیر و بیکفایت) ارزیابی میکند و در مقیاس شش درجهای لیکرت به صورت کاملا موافقم، موافقم، نسبتا موافقم، نسبتا مخالفم، مخالفم و کاملا مخالفم پاسخ داده می شود ."