چکیده:
شناخت انسان یکی از محورهای اساسی معارف بشری است.اندیشمندان بسیاری از روزگار کهن در خصوص نوع ساختار انسان به بحث و کاوش پرداخته و هریک کوشیدهاند تا با پاسخ به پرسشهای اساسی در این عرصه،از اضطرابها و احساس رنج درونی بشر بکاهند.پرسشهایی مانند اینکه:آیا آدمی ساختار صرفا مادی دارد؟آیا موجودی دو سرشتی است که علاوه بر بعد جسمانی،دارای بن مایههای وجودی درونی(امور فطری)نیز میباشد که از آن رهگذر از موجودات دیگر متمایز میشود؟آیا پذیرش نظریهء درون ساختاری به معنای آن است که پارهای امور را بالفعل دارد؟و یا اینکه منفعل محض است که هر نقشی به او داده میشود میپذیرد؟ وجه تمایز امر فطری از غیر فطری چیست؟رسالت اصلی این مقاله تبیین دیدگاه علامه طباطبایی مفسر بزرگ معاصر بر اساس تفسیر گرانسنگ المیزان در خصوص پرسشهای فوق است(گرچه در فرایند کاوش،دیدگاه اندیشمندان دیگر نیز مطرح شده است).در بررسی نظر علامه به این حقیقت دست مییابیم که وی در چگونگی شناختهای فطری،دیدگاهی متمایز از دیگران ارائه کرده است.مسئلهء فوق از مسائلی بنیادین است که بر حوزههایی مانند:مدیریت،اقتصاد،فرهنگ،سیاست و... اثرگذار است.
خلاصه ماشینی:
"پرسشهای نوع اول،نوعا فلسفی و متافیزیکیاند،لذا پاسخ به آنها تعیینکنندهء چارچوب کلی نگرش به انسان و پیش درآمدی بر بسیاری از مطالعات و بررسیهای مربوط به انسان خواهد بود؛مانند اینکه آیا انسان موجودی کاملا مادی است که فعالیتهای روانی او قابل تبیین فیزیولوژیکی باشد یا اینکه فعالیتهای روانی او ماهیتی غیر مادی داشته،به جوهری غیر مادی به نام نفس یا روح او مرتبط است؟ آیا انسانها دارای سرشتی واحد و مشترکاند؟چه نوع گرایشهایی در وجود انسانی هست که با نحوهء وجود فطری انسان ارتباط دارد؟اصولا آیا انسان چنین گرایشها و شناختهایی را با خود دارد یا خیر؟کمال انسان در چیست؟چگونه و با چه اسبابی میتوان به آن رسید؟ نوشتار حاضر به بررسی دیدگاه علامه طباطبایی در خصوص پرسشهای پیش گفته با توجه به تفسیر گرانسنگ المیزان میپردازد.
دیدگاه علامه طباطبایی دربارهء چگونگی شناخت و معلومات انسان،قرآن میفرماید که انسان در ابتدای تولد هیچ معلوم ذهنی ندارد و قوهء محض است: و الله أخرجکم من بطون امهاتکم لا تعلمون شیئا و جعل لکم السمع و الأبصار و الأفئدة لعلکم تشکرون و خداوند شما را در حالی از مادر بزاد که هیچ چیز نمیدانستید و برای شما،گوش و چشم و عقل قرار داد تا شکر نعمت او را به جا آورید!(نحل87/) علامه در توضیح این آیه میگوید:این آیه نظریهء روانشناسان را تأیید میکند که میگویند لوح نفس بشر در آغاز خلقتش از هر نقشی خالی است و سپس به تدریج چیزهایی در آن نقش میبندد(المیزان،ج 21،ص 213؛ترجمهء المیزان، ج 21،ص 474)."