چکیده:
بحران فرهنگی ژرفی که در تمامی ساختارهای اجتماعی امریکا وجود دارد و جلوههای آن را بهویژه در انتخاب سیاستمداران این کشور از سوی مردم و نوع سیاستهای داخلی و خارجی دولتهای این کشور میتوان دید، از نظر برخی کارشناسان به چنان نقطه وخیمی رسیده است که اگر به زودی اقدامات گسترده و متفاوتی برای بسیج مردم و درانداختن طرحی به کلی نو در ساحتهای اجتماعی،فرهنگی و سیاسی این کشور صورت نگیرد،این بحران صورت شورش و فروپاشی اجتماعی عمیقی را به خود خواهد گرفت که موجودیت این کشور را تهدید خواهد کرد.با وجود فرورفتن جامعه امریکا در خواب و رخوت عمیق ناشی از تن سپردن به نجواهای وسوسهگر نمایشگرها و رسانههای تفریحی و فرهنگ شهرتمدار امریکایی و کنار کشیدن خود از مرکزیت تصمیمسازیهای این کشور،صاحبنظران دلسوزی هستند که با همه توانشان میکوشند با انتشار مقالات و گفتوگوهای خود در اندک رسانههای منتقد موجود،صدای خود را به گوش امریکاییان خوابزده برسانند و آنها را از خطر بزرگی که در چند قدمی آنهاست،هشدار دهند.
خلاصه ماشینی:
"ژیرو1 چکیده: بحران فرهنگی ژرفی که در تمامی ساختارهای اجتماعی امریکا وجود دارد و جلوههای آن را بهویژه در انتخاب سیاستمداران این کشور از سوی مردم و نوع سیاستهای داخلی و خارجی دولتهای این کشور میتوان دید، از نظر برخی کارشناسان به چنان نقطه وخیمی رسیده است که اگر به زودی اقدامات گسترده و متفاوتی برای بسیج مردم و درانداختن طرحی به کلی نو در ساحتهای اجتماعی،فرهنگی و سیاسی این کشور صورت نگیرد،این بحران صورت شورش و فروپاشی اجتماعی عمیقی را به خود خواهد گرفت که موجودیت این کشور را تهدید خواهد کرد.
به علاوه زمان عمومی آموزش مدنی را به عنوان اصل(اگر نگوییم بعد ضروری)،مبنای عدالت قلمداد میکند،چرا که این زمان شرایطی برای افراد فراهم میکند تا مهارتها،دانش و احساس حرف زدن با قدرت را بهبود بخشند و همزمان اشکال سازنده نمایندگی سیاسی را بنا میکند که مسئولیت اجتماعی را از طریق مشارکت فعال در تکتک روندهای حاکمیت تشویق میکند.
تمایل نئولیبرال به فردگرایی عنانگسیخته،کوچک شمردن جامعه و حاکمیت اجتماعی و ابراز انزجار نسبت به خیر عمومی-که از جناح راست با حاضر جوابی آن را آسیبشناختی تعریف کرده است-نوعی فشارهای دموکراتیک رو به ضعف را ایجاد کرده است،نوعی ناتوانی فزاینده برای دست زدن به عمل سیاسی و خروجی گسترده از شهروندی مسئولانه.
شلدون ویلو در کنار دیگران،به درستی اصرار ورزیده است که ایجاد یک فرهنگ شکلدهنده دموکراتیک برای قادر ساختن نمایندگی سیاسی و نیز یک درک انتقادی از معنایی که این نمایندگی دارد امری بنیادین محسوب میشود تا از رهگذر آن،یک دموکراسی پایدار بقا یابد.
آنها همگی میگویند که آموزش در صحنه گستردهتر-بهخصوص در پرتو مرکزیت فرهنگی رسانههای جدید و بهویژه اینترنت-باید به عنوان عنصری ضروری برای برقرار ساختن ارتباط بین یادگیری و تغییر اجتماعی و برای درک کامل سیاستهای پیوند تاریخی فعلی و نیاز به پافشاری بر ادعاهای عدالت و دموکراسی دیده شوند."