چکیده:
وحی از جمله مسائلی است که همواره موردتوجه متفکران بهویژه دانشمندان اسلامی بوده است و آنها به بررسی ابعاد مختلف آن پرداختهاند.صدر المتألهین نیز در آثار خود به تحلیل و بررسی وحی پرداخته است.آنچه این مقاله درپی شناسایی آن است اینکه ملا صدرا تحلیل عقلی از وحی ارائه کرده و رویکرد غیرزبانی نسبت به وحی دارد،اما درعینحال رویکرد زبانی وحی را نیز اتخاذ میکند و این رویهای است که صدر المتألهین در جمع بین نظرات همواره داشته است و در این مورد نیز سعی وافر در جمع بین نظرات فلاسفه و متکلمان دارد.شناسایی نظرات وی در حقیقت وحی و گستره آن و نظرگاه ایشان دربارهء کلام الهی و بیان نقاط ضعف و قوت نظریات این حکیم متاله،ما را در چگونگی تشکیکی که وی در کلام الهی بیان داشته است بیشتر آشنا میکند.
خلاصه ماشینی:
"از نظر ملا صدرا سر وجودی وحی و بهعبارت دیگر سرقرآن عظیم و غایت قصوای آن چیزی جز دعوت بندگان بهسوی پروردگار بزرگ عالم نیست فلذا برای رسیدن به چنین غایت قصوایی وی مقاصدی را برای آن ذکر میکند که سه مقصد اول آنها از اصول بوده و سه مقصد دیگر را فروعاتی است که تکمیلکنندهء اصول اولیه است: نخست،شناخت مبدأ و معرفت ربوبی که عبارت است از معرفت ذات و معرفت صفات و معرفت افعال الهی؛ دوم،شناخت معاد و تبیین سفر انسان بهسوی خدا و این انسان است که درمیان تمامی موجودات به چنین سفری اختصاص یافته است؛ سوم،شناخت طریق و ارائهء تعریف جامعی از صراط مستقیم که ملازمهء سلوک بندگان به جانب اوست و آن عبارت از شناخت کیفیت تزکیهءنفس و خالص کردن آن از شوائب طبیعت و ماده است؛ چهارم،بیان احو الات گذشتگان خصوصا انبیاء گذشته ذکر و لطائف و دقتهایی که در تأدیب و تربیت آنها به کار رفته است و آنها را به طهارت از خبث و ناپاکیها و صفای جوهرشان رهنمون ساخته است؛ پنجم،ذکر اقوال و احوال کسانی که منکران حق بودند و بیان رسوایی آنان و آشکار نمودن یاوهگویی و گمان و پندار آنان با برهان صحیح و دلایل محکم و استوار؛ ششم،تشریع و مقنن جامعهء بشری،بدان است که انسان مدنی الطبع است و نیازمند قانون و ضوابطی تا به صلاح دنیا برسند و چون بهواسطهء صلاح دنیا،صلاح آخرت تأمین میشود ازاینرو وحی مشتملبر احکام و قوانینی است که چنین صلاحی را برای بشریت ترسیم کرده است(همو،مفاتیح،الغیب،مفتاح دوم،ص 75-94،المظاهر الالهیه، ص 41-31).
اشکال دوم:شکی نیست که پیامبران دارای مراتب و درجاتیبوده،گروهی از آنان «اولو العزم»و صاحب شریعتبوده وگروهی دیگر مبلغ و مروج شریعت پیامبران دیگر بودند،در این صورت چگونه میتوان این تفاوت و تفاصیل را از طریق اتصال نفس پیامبر با عقلفعال تفسیر کرد؟ پاسخ:آنچه در مباحث مربوط به وحی قابل طرح و بررسی است مواردی است که خدا با پیامبر خویش تکلم نموده و بهواسطهء وحی بر او القای کلام کرده است،بنابراین این موضوع ربطی به صاحب شریعت یا غیر آن ندارد و آنچه مورد قصد ملا صدرا نیز بوده همین نفوسی هستند که خداوند معارف و علوم را بدون تعلیم بشری برنفوس آنان به توسط وحی و با ارتباط با عقل فعال(به اصطلاح فلسفی)القاکرده است."