چکیده:
در این مقاله توسعه فرهنگی مورد بررسی قرار گرفته است.از آنجایی که فرهنگ یکی از مؤلفههای مهم و اساسی در توسعه هر کشوری میباشد،لازم است بدانیم تا چند دهه قبل عقیده اکثر صاحبنظران این بود که توسعه مفهومی اقتصادی دارد؛به عبارت دیگر فقط جنبه اقتصادی داشت و کشورها در جهت دستیابی به توسعه، به تقویت اقتصاد خویش میپرداختند.اما این وضعیت با شکست کشورهایی که فقط معیارهای اقتصادی را در برنامهریزی خود در دستیابی به توسعه گنجانده بودند تغییر یافت،و موجب از دست رفتن مفهوم یک بعدی توسعه شد.اکنون مشخص شده است که مبنای هر نوع توسعه،توسعه فرهنگی است؛ازاینرو،دولتها باید در راستای رسیدن به توسعه همهجانبه،سعی در تغییر نگرش خویش به انسان،بصورت یک موجودی فرهنگی داشته باشند،چراکه مبنای توسعه حقیقی و پایدار توسعه فرهنگی بوده و بهمثابه ریشهای که درخت را تغذیه میکند، سایر ابعاد توسعه(سیاسی،اقتصادی و اجتماعی)نیز از این به بعد مهم تغذیه میشوند.بنابراین،لازم است تا در ارتقای سطح فرهنگ جامعه کوشا بوده و تلاش مضاعف به کارب سته شود.
خلاصه ماشینی:
"فرهنگ و نهادها بسیاری از اقتصاددانان بهدرستی خاطرنشان کردهاند که تفاوتهای موجود در عملکرد اقتصادی از جامعهای به جامعه دیگر را بهتر میتوان توسط تفاوتهای موجود در نهادها و نیز سیاستهای اتخاذ شده-که از جانب این نهادها صورت گرفته و کمتر براساس عوامل فرهنگی میباشند-توجیه نمود و این مسئله آخر داستان نیست،چراکه فرهنگ برای توانایی جوامع در جهت خلق و مدیریت مناسب نهادها را هم تحتتأثیر قرار میدهد.
بههرحال با حذف عناصر تکراری که در بالا ذکر شد پیشنیازهای فرهنگی مؤثر بر توسعه اقتصادی را میبایست به ترتیب زیر خلاصه کرد: -نگرش مطلوب نسبت به دنیا و مظاهر آن، -نگرش و برخورد علمی با مسائل اهمیت دادن به نقش عقل، -اعتقاد به آزادی ابزار اندیشه، -اعتقاد به برابر بودن انسانها و احترام به حقوق دیگران -لزوم نظمپذیری جمعی، -عدم تعارض فرهنگی در جامعه، -اعتقاد به توسعه دلایل لزوم عناصر بهعنوان پیشنیاز چرا نگرش معقول و مطلوب نسبت به دنیا از پیشنیازهای فرهنگی موثر بر توسعه است بدیهی است توسعه و رشد باید در این(دنیا)صورت گیرد و این مسئله با به کارگیری عقل،به منظور تسخیر نیروها و منابع موجود در طبیعت به نفع بشر،ممکن میشود.
نتیجهگیری فرهنگ عنصری است که شامل همه کنشها و واکنشهای فرد و محیط پیرامون او با بعد زیرین زندگی گروههای اجتماعی میشود، یعنی مجموعه روشها و شرایط زیست یک جامعه براساس بنیاد مشترکی از سنتها و دانش ونیز اشکال مختلف بیان جایگاه فرد در درون جامعه،به هم پیوند خورده است و تنها با دخالت عوامل فرهنگی در راهحلهای انتخاب شده برای توسعه میتوان بهطور کامل نیازها و خواستهای گروههای اجتماعی و ملتها را برآورده ساخت."