چکیده:
ادیب الممالک از شعرای سنتگرای دورهء مشروطه است که بنا به اقتضای دورهء پرتحول مشروطیت،نسبت به امور و تحولات اجتماعی-سیاسی حساس است و آثار این حساسیت در شعر او پیداست.او به اشتباه عدالت خواهی و قانونگرایی را از شاهان قاجار سراغ میگیرد و هربار با ناکامی به سراغ آن دیگری میرود. در این مقاله،ادبیات ادیب دربارهء این دو موضوع استقصا و تحلیل شده است.
خلاصه ماشینی:
او در ضمن این نکوهش یادآوری میکند که حکومتی که برمبنای عدل نباشد و اساس آن بر جور استوار باشد دوامی ندارد: امروز که حق را پی مشروطه قیام است بر شاه محمد علی از عدل پیام است کای شه به زمینت زند این توسن دولت کامروز به زیر تو روان گشته و رام است این طبل زدن زیر گلیمت نکند سود چون طشت تو بشکسته و افتاده ز بام است نام تو بیالوده تواریخ شهان را هر چند که نت ننگ و نه ناموس و نه نام است تا کی به دهان قفل خموشی زده باشم؟ جان در هیجان است گه کشف لئام است والا پدرت داد همی کرد و تو بیداد اینجا گنه و جرم تو برگردن مام است جایی که نماند اثر از داد مپندار بر مایهء بیداد و ستم هیچ دوام است (همان،ص 601) و بر این باور است که بیدادگر،سرانجام به سزای اعمالش میرسد و از قهر خداوند عادل در امان نیست: خدای دادگر ارچند دیر گیرستی سزای مردم بیدادگر ببخشد زود (همان،ص 961) او به برقراری عدل در آینده خوش بین است و اعتقاد دارد که ظلم سرانجام خوشی ندارد و مغلوب عدل خواهد شد: ظلم بر باد اندر آید،عدل گردد برقرار علم و فضل عالمان تا حشر گردد پای دار (همان،ص 307) تبیین عدل با تشبیههای مناسب در بیتی از او در مدح امیر نظام،عدل به بسم ا...
(32)-تمامی اشعار مقاله براساس کتاب زندگی و شعر ادیب الممالک فراهانی،تألیف سید علی موسوی گرمارودی است.
-موسوی گرمارودی،سید علی:زندگی و شعر ادیب الممالک فراهانی،2 ج، تهران:قدیانی،4831.