چکیده:
یکی از بحثهای اساسی و قابل توجه فلسفه که قدمتی دیرینه دارد، بحث علت و معلول و رابطهی آندو است.دیدگاه ابن سینا در بحث علیت،همانند فرابی،مبنی بر تفکیک وجود و ماهیت است.ابن سینا معتقد و از آن متمایز است.حقیقت ماهیت لااقتضایی است و اقتضای وجود و عدم ندارد،اکنون جای این پرسش است که؛ماهیت چگونه عینیت پیدا میکند؟با پاسخ به این سؤال،ربط مسئلهی علیت به تعریف ماهیت روشن میشود.این امر مسلمی است که آنچه اقتضای وجود و عدم ندارد، اگر بخواهد وجود پیدا کند،باید غیرتی باشد که به او وجود بخشد.این امر،معلول بودن ماهیت را نشان میدهد.زیرا اگر خودش اقتضای وجود 2Lداشت،موجود میشد و عدم بهطور کلی در او راه نداشت.بنابراین هر موجودی که ماهیتش غیر از وجود اوست،به تنهایی و فینفسه،اقتضای وجود و عدم ندارد و برای خروج از این امر نیازمند علت است. در این نوشتار سعی شده است به سؤالات زیر پاسخ داده شود: *تعریف علت از نظر ابن سینا چیست؟ *تقسیمات ابن سینا از علت کدام است؟ *مناط و ملاک نیازمندی معلول به علت کدام است؟ بهطور خلاصه،جواب ابن سینا به سؤالات مذکور آن است که علت همان معطی وجود است و علت،یا حقیقی است یا اعدادی.علتی که معطی وجود باشد،حقیقی،و علتی که معطی حرکت(به انواع آن)است، علت اعدادی است.معلول به دلیل ویژگی امکان،که همان صفت لازم ماهیت است،به علت احتیاج دارد. این مقاله در ارتباط با بحث ملاک نیازمندی معلول به علت است که در کتاب فلسفه پیشدانشگاهی به آن پرداخته شده است و قابل استفاده خوانندگان میباشد.
خلاصه ماشینی:
"او ملاک و مناط نیاز معلول به علت را امکان ذاتی دانسته که لازمهی ماهیت شیء است تعریف علت از نظر ابن سینا ابن سینا در جاهای متفاوت و به مناسبت،بحث علیت را مطرح کرده و ایرادات وارده از طرف مخالفین را جواب داده است.
3. دیدگاه جمهور فلاسفه:اکثر فلاسفهی اسلامی ملاک نیازمندی معلول به علت را امکان ذاتی میدانند و میگویند:چون معلول ذاتا ممکن الوجود است و هر ممکن الوجودی نسبت به وجود و عدم حالت تساوی دارد،اگر بخواهد از این حالت تساوی خارج شود،نیازمند علت است.
همانطور که ذکر شد، اعتقاد فلاسفهی مشاء و در رأس آنها شیخ الرئیس،ابن سینا،بر این است که ماهیت و امکان ماهیت،مناط احتیاج به علت است؛قابا تأمل است، زیرا این نوع استدلال که از قدیمیترین ازمنه تا قرن حاضر مورد قبول حکما بوده،براساس نظریهی«اصالت ماهیت»صحیح است که ماهیت را قابل موجودیت،معدومیت و معلولیت واقعی میداند و در عوض،هریک از مفهوم وجود و عدم را مفهوم اعتباری دانسته از دوحالت مختلف ماهیت انتزاع میشود.
نتیجهگیری یکی از بحثهای اساسی در فلسفه که قدمت دیرینهای دارد،بحث ابن سینا در فصل هشتم از نمط چهارم اشارات،فاعلیت خداوند را از نوع علت فاعلی میداند و خداوند را علت هستیبخش همهی کائنات میداند علت و معلول است.
اما آنچه در این نوشتار بیان شد،اهمیت رابطهی علیت و تعریف علت و مناط نیاز معلول به علت از نظرگاه ابن سینا بود.
ابن سینا در تقسیم علل،آنها را به علل وجود و ماهیت تقسیم میکند و علت را معطی وجود و این علت را حقیقی میداند و بین علت حقیقی و اعدادی فرق قائل میشود."