خلاصه ماشینی:
"مثلا در کشور خودمانشروع کردند به بد گفتن از خواجه نصیرطوسی و علامه مجلسی و تأکید بر اینکهخواجه نصیر وزیر هلاکو خان بود و این رابه دنیاطلبی و سودطلبی تفسیر کردند کهبا روحیه انقلابی نمیسازد و اگر ایشانروحیه انقلابی داشت،نباید با حاکم وقتمیساخت و یا علامه مجلسی که منصبشیخ الاسلامی را در زمان صفویه قبول کرد،باعث شد که صفویه بتوانند بر گرده مردمسوار شوند،در حالی که اینها باید پرچممبارزه را بلند میکردند!این حرفها رازدند و نوشتند و حتی گفتند که فلانشخص یهودی،ارزشش برای ما بیشتراز علامه مجلسی یا خواجه نصیر است،در حالی که خواجه نصیر طوسی کسیاست که غیر از خدمات دینی،خدماتعلمی فراوانی هم کرده و همچنین خدماتسیاسی و اگر او نبود،معلوم نیست وضعسیاسی ایران چه میشد؛یا علامه مجلسیو نقشی که در ترویج روحانیت و فرهنگتشیع داشت و خدماتی که شخصا برایترویج فرهنگ تشیع انجام داد،با هیچکس قابل مقایسه نیست.
دو سهصفحهای که خواندم،بهتزده شدم که چه(به تصویر صفحه مراجعه شود)جور کسی جرئت میکند به نام دین چنینحرفهائی بزند و این حرفها بین طلبهها،آن هم در مدرسهای که ما مسئولش هستیم،رواج پیدا کند؟کتاب را دقیقا مطالعه کردمو یدم سراپا زهر است!کتابی بود با ادبیاتفریبنده و جذاب برای جوانها،اقتباسهائیاز آثار نویسندگان آن روزها،ولی روحشتفسیر سمبلیک قرآن.
البته رشد فکر جامعه جهانیبه طور کلی و جامعه اسلامی بالاخص،مانعشد از اینکه انحرافات،تغییرات اساسی دراصول اولیه انقلاب پدید آورد،چون مادر برهههائی از تاریخ سی ساله انقلابشاهد بودیم انحرافاتی واقع شد که هیچفکرش را نمیکردیم و با شعار انقلابو شعار پیروی از خط امام و بازگشتبه اساس انقلاب،کارهائی شد که قاعدتاباید به براندازی اصل نظام اسلامی منتهیمیشد و الحمد لله خداوند به دست بندهصالحش آتش این فتنه را خاموش کرد،و الا آنچه برای جامعهشناسان کل دنیا قابلپیشبینی بود،این مسئله بود که انقلابمخملی در ایران حتما موفق خواهد شدو سرمایهگذاریهای کلانی از جهاتمختلف علمی،تکنولوژیک،اقتصادی،سیاسی،رسانهای و بسیاری از زمینههائیکه هنوز شناخته شده نیست و یا کسانیکه میدانند،هنوز افشای آنها را مصلحتنمیدانند،کرده بودند."