چکیده:
مراجعه به معهودات عرب عصر نزول و تفسیر آیات قرآن بر پایه آنها، پرده از مراد الهی در آیات مجمل بر می دارد. یکی از آن آیات، آیه 19 سوره الرحمن است که در این مقاله، از آن به آیه «مرج البحرین» تعبیر می شود. در این آیه و آیات مشابه، از دو دریایی سخن رفته است که به هم تلاقی می کنند، اما بر هم غلبه پیدا نمی کنند. یکی از آنها شیرین و گوارا (فرات) و دیگری شور و تلخ است و از آنها مروارید و مرجان استخراج می شود و در آن کشتی رانی صورت می گیرد. در این آیات، خطاب به عرب عصر نزول گفته شده است که شما از این دریا، حلیه (مرواید و مرجان) و گوشت تازه (ماهی) استخراج می کنید و در آن به کشتی رانی برای کسب روزی می پردازید. تنها دریای شیرینی که در جزیره العرب به صورت دایمی به دریا می ریزد، دریای اروند(شط العرب) است که از به هم پیوستن دو رود دجله و فرات و سپس کارون تشکیل می شود و در کرانه بصره به خلیج فارس می ریزد. از صدر اسلام نام «بحرین» بر منطقه بصره تا عمان اطلاق می شده است. مجمع الجزایر بحرین مرجانی و مروارید بحرین معروف است. مرجان هم واژه ای فارسی است. این قرائن در کنار هم موید این است که مراد از «بحرین» یاد شده در آیات قرآن همین منطقه است.
خلاصه ماشینی:
"مقصود از تفسیر تاریخی،تفسیری است که از رهگذر آن تلاش میشود،معنایی از آیات قرآن جستجو شود که برای عرب عصر نزول شناخته شده و معهود بوده است.
با این آیه مشخص میشود که مراد از«بحرین»در سوره الرحمن هم،چنین دودریایی است؛نه دو دریای شور مثل دریای سرخ و دریای مدیترانه که در زمان نزول آیه،یکخشکی میانشان فاصله انداخته بود و اخیرا با حفر کانال سوئز مانع خشکی برداشته شده است.
وی تنها شاهدی که بر انطباق«بحرین»در آیات قرآن بر منطقه بحرین خلیج فارس یاد کرده،این است که عرب از دیربازاین منطقه را به نام بحرین میشناخته است؛اما در این مقاله،ضمن اشاره به مبنای او در تفسیراین آیه،شواهد دیگر نظریه وی ذکر شده و نظریات رقیب نیز نقد گردیده است.
همچنین گفتهاند:سبب نامگذاریاش این است که بحرین میان دو دریا قرار دارد:یکی آنآبی که میان آن و خشکی فارس جریان دارد و دیگری آبی که میان آن و خشکی سرزمینعرب است(شریف ادریسی،1409 ق،ج 1،صص 386-/387قراچانلو،1380 ش،ج 1،ص 239)؛اما این نیز بعید به نظر میرسد؛چون ملاک تسمیه،کاربرد اهل زبان است و عرب،هیچگاهاین دو جریان آب را دو دریای متمایز نخوانده و نامی بر آنها ننهاده است.
ثالثا،در حاشیۀ جزیرة العرب قرار دارد و برای عرب عصر نزول معهود بوده و از همانزمان به همین نام بحرین شناخته میشده است.
منتها جزایری را که یادکردهاند،یعنی جزیره صقلیه،بندر خزر و بندر سبته(انصاری دمشقی،1382 ش،ص 106)ازجزیرة العرب بسیار دور است و لذا بعید به نظر میرسد که عرب عصر نزول از آنها شناختیداشته باشند و آیات قرآن ناظر به آنجا باشند."