چکیده:
مشارکت، تداعی کننده آزادی فطری انسان در تعیین سرنوشت جمعی خویش است. اما در اندیشه اسلامی، مشارکت جمعی معنی و مفهومی خاص می یابد، که هم، مشابه انواع آن و هم متفاوت از آن است. در این مقاله، مبانی نظری مشارکت در چارچوب اندیشه سیاسی اسلام بررسی شده است. ابتدا ضمن طرح معانی مشارکت و انواع آن، به بررسی پیش شرط های تحقق آن پرداخته و سپس به تبیین جایگاه مشارکت و محدوده آن از نظر اسلامی همت گماشته است. درنهایت، مبانی مشارکت در اسلام را از متون دینی جستجو و تبیین آن را در سه مبحث قرآنی، کلامی و فقهی از نظر گذرانده است.
Participation is associated with human’s inherent freedom to choose his collective destiny. In Islamic thought، however، collective participation receives a special meaning and concept which is both similar to and different from its species. This article investigates theoretical foundations of participation in the frameworks of Islamic political thought. Having brought up meanings of participation and its species، this article investigates pre-requisites of participation. Then، it explains position and scope of participation from Islamic perspective. Finally it explores foundations of participation in Islam from religious texts and explains them in three fields: Quranic، theological and jurisprudential.
خلاصه ماشینی:
آیا مردم در مسایل سیاسی و اجتماعی حق مشارکت دارند؟ در صورت قائل شدن به این حق، بهصورت فعال و تعیینکننده خواهد بود یا انفعالی؟ اینها ازجمله پرسشهایی است که در بررسی موضوع مشارکت بهذهن خطور میکند؛ اما نسبت بهمشارکت مردم، رویکردهای متفاوتی وجود دارد که عبارتند از: 1.
(آبراکسی، 1376: 38) و تعریف عام این مفهوم چنین است: مشارکت سیاسی بهآن دسته از فعالیتهای ارادی دلالت دارد که از طریق آنها اعضای یک جامعه در انتخاب فرمانروایان و بهصورت مستقیم و غیرمستقیم در شکلدادن سیاست جامعة خود نقش دارند.
(عمید زنجانی، 1377: 37) البته حوزههای امر بهمعروف و نهی از منکر براساس قانون و شرع تعیین میشود که مردم نسبت بههم، در چه مواردی حق دخالت و بازدارندگی دارند و در چه مواردی این حق را ندارند؛ ولی اگر امر بهمعروف و نهی از منکر بهطور فردی و سلیقهای و جهتدار صورت گیرد و هماهنگ با هدف و ساختار اجتماعی و نظام سیاسی انجام نگیرد، جامعه را دچار هرجومرج و بینظمی خواهد کرد.
(سجادی، 1382: 147) با توجه بهمفهوم این اصل میتوان گفت که بیعت بهطور دقیق مصداق روشنی از مشارکت جمعی در اندیشه سیاسی اسلام است.
بنابراین، مردم برای انجام واجبات کفایی چارهای جز مشارکت جمعی برای تعیین سرنوشت عمومی و اجتماعی خود ندارند و بخشی از آنچه مشارکت سیاسی نامیده میشود، در حوزه شریعت اسلام جزو واجبات کفایی محسوب میشود.