چکیده:
طراحی و سازماندهی برنامه های درسی به طور سنتی مبتنی بر شیوه رشته های علمی (موضوع مدار) با مسائل و کاستیهای عدیده ای همراه است. از جمله این مشکلات می توان به عدم توجه به برخی از اصول یادگیری اشاره کرد. در طریقه سنتی یادگیری، به منزله کسب دانش قلمداد شده و به تغییر رفتار یادگیرنده توجه نمی شود. شخصیت، نیازها و رغبت های یادگیرنده، مسائل و مشکلات او در جامعه ای که در آن زندگی می کند حلقه مفقوده در این شیوه است. سازماندهی محتوا به شیوه موضوع مدار، حتی اگر بخوبی نیز طراحی شود با مسائل و علایق فراگیر بی ارتباط است با توجه به این مشکلات، طراحی و اجرای برنامه درسی به شیوه میان رشته ای پیشنهاد می شود. از ویژگیهای این شیوه می توان به تقویت انتقال یادگیری اشاره کرد زیرا فراگیران فرصت می یابند تشابهات مفاهیم، اصول و استراتژی ها را بهتر از حالتی که رشته ها به صورت جدا تدریس می شوند بیاموزند و مفاهیم آموخته شده را در زمینه های مختلف به کار گیرند، همچنین به آنها می آموزد چگونه فکر کنند تصمیم بگیرند، اندیشه های خود را سازماندهی کنند، مهارت های یادگیری، پژوهش، جمع آوری و تجزیه و تحلیل اطلاعات را به دست آورند و منجر به پرورش تفکر یادگیرندگان می شوند. تاکید به رشته های علمی در برنامه درسی با این انفجار دانش اصرار به یک امر غیر ضروری و حتی مضر است که باعث می شود اطلاعاتی به فراگیر انتقال یابد ولی در آینده بکار او نیاید. سرعت بالای پیشرفت دانش در زمینه های تکنولوژیکی و رویایی با مسائل متعدد ضرورت راه حل های میان رشته ای را می طلبد. در این مقاله سعی شده به شیوه توصیفی تحلیلی ابتدا الگوهای رویکرد تلفیقی معرفی شده آن گاه یک مدل الگوی رویکرد میان رشته ای برای طراحی و اجرای برنامه های درسی ارائه گردد.
خلاصه ماشینی:
"از ویژگیهای این شیوه میتوان به تقویت انتقال یدگیری اشاره کرد،زیرا فراگیران فرصت مییابند تشابهات مفاهیم،اصول و استراتژیها را بهتر از حالتی که رشتهها به صورت جدا تدریس میشوند بیاموزند و مفاهیم آموخته شده را در زمینههای مختلف به کار گیرند،همچنین به آنها میآموزد چگونه فکر کنند تصمیم بگیرند، اندیشههای خود را سازماندهی کنند،مهارتهای یادگیری،پژوهش،جمعآوری و تجزیه و تحلیل اطلاعات را به دست آورند و منجر به پرورش تفکر یاد گیرندگان میشوند.
برنامه درسی موضوع-محور الگوهایی که مبتنی برموضوعات درسی هستند،دارای مفروضات و جهتگیریهایی زیر میباشند: یادگیری را مقدمتا به عنوان رشد و تحول شناختی و عقلانی در نظر میگیرند و هدف اساسی آن را در دستیابی به دانش و اطلاعات قلمداد میکنند؛ وظیفه اصلی معلم را انجام پیشبینیهای لازم برای آموزش فرض مینمایند؛ موضوعات درسی را براساس اهداف از پیش تعیین شده انتخاب مینمایند و مفاهیم، تعمیمات،مهارتها و ارزشهایی که باید یاد گرفتهشود را در موضوعات درسی میگنجانند؛ از معلم انتظار دارند که قبل از شروع تدریس،جریان آموزش را طرحریزی کند و این امر را حول محور محتوای آموزش و جدا از شرایط و محیط یادگیری سازماندهی نماید؛ براین ایده مبتنی هستند که موضوع یا موضوعات درسی معینی باید به تمام دانشآموزان تدریس شود؛ تأکید ویژهای بریادگیری مبتنی بررشتههای درسی دارند.
مراحل طراحی برنامه درسی میانرشتهای (به تصویر صفحه مراجعه شود) بحث و نتیجهگیری: روش سنتی سازماندهی محتوا که در بیشتر مدارس معمول بوده و هست،شیوه موضوع محور یا رشتهمحور است که مبتنی برموضوعات درسی و رشتههای علمی است."