چکیده:
هدف:هدف مقاله حاضر،بررسی بالینی مفهوم،تشخیص و درمان اختلالهای یادگیری غیر کلامی است.روش:برای این منظور،ادبیات پژوهشی و متون مرتبط با اختلالهای یادگیری غیر کلامی،بررسی شده و اصلیترین خطوط و محورهای مرتبط با آن مورد تأکید قرار گرفته است.یافتهها:یافتههای پژوهشی نشان دادهاند که اختلالهای یادگیری غیر کلامی،مجموعهای از شرایطی هستند که در آن،فرد نمیتواند اطلاعات غیر کلامی مانند اطلاعات دیداری-فضایی،حسی،حرکتی و رمزهای اجتماعی را به درستی و با مهارت لازم،پردازش کند.اختلالهای یادگیری غیر کلامی،در طول دوران رشد و تحول،به تدریج مشخصتر میشوند و ممکن است به علت برخی مشکلات درسی یا حرکتی،مورد تشخیص غلط قرار بگیرند.اصولا این اعتقاد وجود دارد که این شرایط،به علت آسیبهای عصبشناختی در ماده سفید مغز،به وجود میآید.در ارزیابی این کودکان،بر الگوی توانمندیهای کلامی و ضعف در تکالیف غیر کلامی و همچنین بر وجود نارساییهایی در مهارتهای دیداری-فضایی-سازمانی-لمسی-ادراکی-روانی حرکتی و مهارتهای حل مسئله غیر کلامی و به منظور مداخله و درمان این آنها،بر روشهای انفرادی،عینی،کلامی و گام به گام،تأکید میشود.نتیجهگیری:بر این اساس،میتوان نتیجه گرفت که اختلالهای یادگیری غیر کلامی،به عنوان نوعی آسیب عصبشناختی مستلزم ارزیابی و مداخلههای چندگانه است.
Objective: The purpose of this study was to review briefly related literature on nature، diagnosis، and treatment for nonverbal learning disorders (NVLD).
Method: Related research and text literature were reviewed for this purpose، and the most important pivots were emphasized.
Results and Conclusion: As a result، we can suggest that NVLD is a condition including deficits in visuo-spatial، sensory، motor، and social abilities. It has various features in different stages of development، and may be misdiagnosed. Brain white matter has been claimed to be responsible for the condition. The intervention guidelines stress on individualized، concrete، and paced therapeutic techniques.
خلاصه ماشینی:
آغاز زود هنگام توانشها در کودکان دارای اختلالهای یادگیری غیر کلامی،مانند توانایی تشخیص الگوهای دیداری و ارتباط اجتماعی از همان دورهء شیرخوارگی،ممکن است اثر بسیار مخربی بر فرایندهای تحولی یاد شده داشته باشد.
از دورهء نوپایی که مصادف با تحول چشمگیر زبان و رشد حرکتی است،کودکان راه رفتن را آغاز میکنند و از همین دوره است که مشکلات دیداری-فضایی- حرکتی در کودکان دارای اختلالهای یادگیری غیر کلامی،ظاهر میشود.
اختلالهای یادگیری غیر کلامی که گاهی اختلال یادگیری نیمکره راست21نیز نامیده شده است معمولا بوسیلهء معلمان و متخصصان،مورد شناسایی و تشخیص قرار نمیگیرند و حتی بسیاری از متخصصان، آگاهی و شناخت کافی در مورد این مجموعه از اختلالها را ندارند و متأسفانه برچسبهایی از قبیل اختلال رفتاری،اختلالهای هیجانی و اختلالهای یادگیری کلامی به آنها زده میشود.
برای مثال،اصلیترین معیارهای تشخیص اختلالهای یادگیری غیر کلامی مبتنی بر وجود نارساییهایی در مهارتهای دیداری-فضایی- سازمانی-لمسی-ادراکی-روانی حرکتی و مهارتهای حل مسئله غیر کلامی است که با توانمندیهایی در یادگیری کلامی طوطیوار،همتاسازی واج-نویسه62، برونداد کلامی و طبقهبندی کلامی همراه است؛از سوی دیگر،قرار گرفتن این نوع توانشها و نارسایی در کنار یکدیگر،منجر به مشکلات روانی اجتماعی و همچنین حوزههای درسی،از جمله ضعف در ریاضی میشود.
یکی دیگر از ویژگیهای کودکان دارای اختلالهای یادگیری غیر کلامی،تأکید بر جزء به جای کل است؛ به همین علت ممکن است در تعیین اولویتها، تشخیص اصل مطلب،تعیین چارچوبها،یادداشتبرداری و سازماندهی پاراگرافها مشکل داشته باشند.
ویژگیهای بالینی مشترکی نیز بین اختلال آسپرگر63و اختلالهای یادگیری غیر کلامی، گزارش شده است(تانگوی،2002)ولی در واقع،این دو اختلال را با توجه به الگوهای دیداری فضایی،ارتباطی و مهارتهای اجتماعی،از هم مجزا دانستهاند(یالوف، 6002).