چکیده:
این مقاله به بررسی مسئله وحدت نفس و روح یا دوگانگی آن دو میپردازد، از اینرو، با توجه به حجم کمتر و نیز اعتبار بیشتر آیات - در مقایسه با روایات - ابتدا، به اجمال، به آیات مربوط به نفس و روح اشاره شده تا ضمن آشنایی با ادبیات موضوع، امکان طرح فرضیه تحقیق فراهم شود. فرضیه حاصل از مطالعات اولیه وحدت نفس و روح است که شواهد این فرضیه با مراجعه تفصیلی به روایات و نیز با مراجعه دیگربار به آیات شریفه استخراج گردید و برای اتقان بیشتر بحث، دیدگاه گروهی از مفسرین نیز در زمینه مورد بحث استخراج گردید. حاصل بحث گردآوری پنج دسته شواهد دال بر وحدت روح و نفس از منظر اسلام است. با این توضیح که روح به صرف بعد غیر مادی انسان اشاره دارد؛ اما نفس به همراهی این بعد غیر مادی با بدن و ورود به دنیا اشاره دارد. در عین حال این سخن به معنای وحدت کامل نفس و روح نیست.
خلاصه ماشینی:
"علاوه بر این دو حدیث اخیر که میگوید در هنگام خواب مرتبۀ عالی از بعد غیرمادی انسان بالا میرود - صرف نظر از اینکه اسمش روح باشد یا نفس- احادیث دیگری نیز به مضمونی شبیه به آن اشاره دارد؛ به این معنا که در بیداری و به هنگام انجام برخی امور دنیایی که در راستای تمنای دل و لهویات قرار میگیرد، مرتبۀ متعالی روح، از بدن مفارقت میکند؛ چیزی مثل هنگام خواب که عملی همراه با غفلت است؛ برای مثال، در روایت داریم که انسان مؤمن چون گناهی (زنا) مرتکب شود، روح ایمان از او خارج میشود و پس از توبه روح ایمان به او بازمیگردد (همان، ج64، ص193) در این حالات که روح ایمان مفارقت پیدا میکند، با توجه به زنده بودن شخص، باید گفت روح حیوانی در بدنش باقی میماند.
) (فجر، آیۀ28-30) نفس را نیز محترم و بزرگ میشمارد و اینگونه با عبارتی نغز و زیبا به استقبالش میآید و یا احادیثی که در مدح و کرامت نفس وارد شده است؛ مثل این سخن امیرمؤمنان7 که میفرماید: «من کرمت علیه نفسه هانت علیه شهواته» (نهجالبلاغه، کلمات قصار، ش499، ص755) لکن این دسته از آیات و احادیث مؤید مدعای ماست؛ زیرا نفس را همسنگ روح قرار میدهد؛ اما مسئله اینجاست که در برخی آیات نفس را از مقام والای مطمئنهبودن فرو میکشد و آن را بسیار امرکننده به بدیها معرفی میکند «ما أبرء نفسی إن النفس لأماره بالسوء» (یوسف، آیۀ53) علامه طباطبایی در ذیل این آیه میگوید: «نفس به طورکلی آدمی را به سوی بدیها و زشتیها وامیدارد» (طباطبایی، 1363، ج11، ص269) یا در آیۀ (قال بل سولت لکم انفسکم) (یوسف، آیۀ83) تسویل و آراستن کار نادرست را به نفس نسبت میدهد یا در آیۀ (نهی النفس عن الهوی..."