چکیده:
در این مقاله، یکی از غزل های مولوی تفسیر شده است. به عقیده نویسنده، این غزل مثل بسیاری از غزل های مولوی دارای وحدت عاطفی است، و همین امر سبب پیوند معنایی میان ابیات و رفع ابهام از پاره ای از آن ابیات می گردد. نویسنده با استفاده از روابط بینامتنی و زمینه ذهنی مولوی سعی کرده است مبهمات بیت ها را روشن کند و پیوند معنایی ابیات را علی رغم گسستگی ظاهری آن ها توضیح دهد و از این طریق وحدت عاطفی غزل و اندیشه مترتب بر آن را کشف کند.
In the present paper، one of Rumi’s Ghazals has been interpreted. According to the author’s view، this Ghazal like most of the other Rumi’s Ghazals has emotional unity. So this point makes connection in the meaning among verses and at the same time clears ambiguity of some verses. The author has attempted to illustrate ambiguous verses and meaning linkage between them in spite of their apparent rupture، by aid of Rumi’s mental background and intertexual relations، and thereby reveal the emotional unity of the Ghazal and the idea on which is based.
خلاصه ماشینی:
"VK} (*)استاد پژوهشگاه علوم انسانی {Sخبری اگر شنیدی ز جمال و حسن یارم#سرمست گفته باشد من از این خبر ندارم#شب و روز میبکوشم که برهنه را بپوشم#نه چنان دکانفروشم که دکان نو برآرم#علمی به دست مستی،دو هزار مست با وی#به میان شهر گردان که خمار شهریارم#به چه میخ بندم آن را که فقاع ازو گشاید؟!#چه شکار گیرم آنجا که شکار آن شکارم؟!#دهلی بدین عظیمی به گلیم در نگنجد#فر و نور مه بگوید که:«من اندرین غبارم»#به سر مناره اشتر رود و فغان برآرد#که نهان شدم من اینجا مکنید آشکارم؟!#شتر است مرد عاشق،سر آن مناره عشق است#که منارههاست فانی و ابدی است این منارم#تو پیازهای گل را به تک زمین نهان کن#به بهار سر برآرد که من آن قمر عذارم#سر خنب چون گشادی برسان وظیفهها را#به میان دور ما آ که غلام این دوارم#پی جیب توست اینجا همه جیبها دریده#پی سیب توست ای جان که چو برگ بیقرارم#همه را به لطف جان کن همه را ز سر جوان کن#به شراب اختیاری که رباید اختیارم#همه پردهها بدران،دلبسته را بپران#هلهای تو اصل اصلم،به تو است هم مطارم#به خدا که روز نیکو ز پگه پدید باشد#که درآید آفتابش به وصال در کنارم#تو خموش!تا قرنفل بکند حکایت گل#بر شاهدان گلشن،چو رسید نوبهارمS}(کلیات شمس،ج 4،ص 2) غزل فوق که تفسیر آن در این مقاله خواهد آمد،یکی از زیباترین غزلهایمولوی است که مثل بسیاری از غزلهای او دارای وحدت عاطفی است."