چکیده:
صوفیان سده پنجم هجری، بحثهای گسترده ای در باره صحو مطرح کرده اند. این عده بنا بر مشرب عرفانی خویش به تعریف صحو و سکر پرداخته و با دقت در این دو مبحث، دسته بندیهایی ارائه کرده اند. با این تعریفها و دسته بندیهای منظم و دقیق، بسیاری از اختلافاتی که ناشی از درک نادرست از صحو و سکر بوده است از بین می رود . با استناد به این آرا و عقاید می توان ضمن شناخت دقیق و علمی تر هرکدام از این دو مبحث به این نتیجه رسید که هیچ تضاد و تقابلی بین صحو کسانی چون جنید بغدادی و سکر امثال بایزید و شبلی نیست. در این مقاله دلایل طرفداران هر کدام از دو مکتب بغداد و خراسان درباره صحو و سکر ذکر خواهد شد. در نهایت با استناد به دلایل صوفیان مکتب بغداد و خراسان در سده پنجم به این نتیجه می رسیم که صحو و سکری که در سخنان مشایخ و عارفان واصل دیده می شود، نه تنها با هم در تقابل و تضاد نیست، بلکه در ورای این ظاهر متفاوت، وحدت عمیق معنایی و محتوایی بین آنان وجود دارد.
خلاصه ماشینی:
"با نگاهی به تقسیمبندی قشیری و مناسبت سخنش مشخص میشود که تقسیمبندی او بیشتر به حوزۀ جغرافیایی ناظر است نه تفاوت دیدگاهها و عقاید و آرای رایج در این دو مکتب؛زیرا با توجه به دیدگاه هجویری که از دوازده مکتب نام میبرد(هجویری،1380:74)،این نکته آشکار میشود که در خراسان در کنار بایزید،عدهای دیگر از مشایخ و مقتدایان این قوم هستند که هر چند همگی ساکن خراسانند،تفاوت دیدگاههایشان بسیار آشکار است؛همانند حمدون قصار، محمد بن علی حکیم ترمذی و ابو العباس سیاری و در بغداد علاوه بر جنید،عارفان صاحب مذهب دیگری همچون حارث محاسبی،ابو الحسن نوری و ابو سعید خراز زندگی میکنند و علاوه بر این،مشایخ دیگری هستند که نه بغدادیاند و نه خراسانی؛همانند سهل بن عبد الله تستری که مقتدای سهلیان است و بیشتر پیروانش در خوزستانند و ابن خفیف شیرازی که شیخ صوفیان فارس است.
در اینجا مشخص میشود که آن صحوی که جنید از آن صحبت میکند با صحو مورد نظر بایزید متفاوت است؛زیرا جنید آن صحو را فراتر از صفت بنده و اکتساب خلق میداند و صحوی که مورد نظر بایزید است، غیر از صحو بغدادیان است؛زیرا درباره آن میگوید که بر تمکین صفت آدمیت صورت میگیرد؛همچنین جنید در این تعریف صحت حال بنده را با حق میداند؛یعنی در عین اینکه با حق است(بقا)و از او نبریده است،دارای صحت حال است و در عین حال برخلاف باور رایج دربارۀ صحو،آن را از اختیار و اکتساب بنده فراتر میداند؛یعنی صفتی است که اکتسابی نیست بلکه معلول مقامی است و تا کسی به آن مقام(شهود)نرسد،صاحب صحو نمیشود."