چکیده:
هدف از پژوهش حاضر اندازه گیری نارساییهای همراه با ناتوانی ریاضی در کودکان بود. در این مطالعه تعداد 46 دانش آموز پایه چهارم دبستان در دو گروه با توانایی متوسط و ناتوان در ریاضی انتخاب شدند به گونه ای که بهره هوش و توانایی خواندن آنها تا حد ممکن نزدیک به یکدیگر بودند. حافظه کاری از طریق آزمونهای هوش وکسلر (وکسلر، 1974؛ شهیم، 1373الف) و برج لندن (کالبرتسون و زیلمر، 1998)، بازداری با استفاده از آزمونهای استروپ (اسپرین و استراوس، 1998) و برج لندن و ادراک دیداری ـ فضایی از طریق شکل تجمعی ری (استریث، 1944) اندازه گیری شدند. نتایج تحلیل واریانس چند متغیری نشان دادند که عملکرد گروه ناتوان در ریاضی، در ادراک و سازماندهی دیداری ـ فضایی تفاوت معناداری با گروه متوسط در توانایی ریاضی داشت که بیانگر ناتوانی در تحلیل، ترکیب و سازمان دهی اطلاعات در گروه ناتوان در ریاضی بود.
خلاصه ماشینی:
"این مؤلف(رورک،1993)براساس مقایسه دو گروهاز کودکان-گروه اول که در مهارتهای مربوط به خواندنمشکلی نداشتند اما در ریاضی با مشکلات زیادی مواجهبودند و گروه دوم که واجد هردو مشکل بودند-مشخص کرد که عملکرد ضعیف دانشآموزان گروه اولدر مهارتهای دیداری-فضایی ناشی از نارسایی در عملکردنیمکره راست مغز است.
با اینکه بهدلیل عدم معناداری تحلیل چندمتغیری ضرورتی به بررسیتحلیلهای پیگیری تکمتغیری نیست؛اما،با توجه بهاینکه همبستگی بین متغیرهای وابسته اندک بود وممکن است عدم معناداری تفاوت گروهها در برداراندازههای متعدد حافظهکاری ناشی از این همبستگیضعیف باشد،نتایج تحلیلهای تکمتغیری نیز بررسی ومشخص شد که توانایی گروه الف در فراخنای حافظهمستقیم )40/5-M( نسبت به گروه ب )9/5-M( تفاوتمعناداری 2/0-P،6/1-F نداشت.
از آنجا که بررسی همهجانبهعوامل مؤثر در ایجاد ناتوانی ریاضی در هیچ پژوهشیمیسر نیست در این بررسی برآن شدیم تا با کنترل بهرههوش و توانایی خواندن به بررسی نقش کنشهای اجرایی(حافظهکاری،بازداری پاسخ غالب و سازماندهی دیداری-فضایی)در بروز این ناتوانی بپردازیم تا شاید گامی درمسیر حل این مشکل برداشته شود: در پژوهش حاضر کودکان ناتوان در ریاضی و باتوانمندی متوسط در خواندن نسبت به گروه با تواناییمتوسط در ریاضی و خواندن در حافظهکاری تفاوتمعناداری نداشتند.
عدم معناداری تفاوت عملکرد دو گروه در حافظهکاریرا نیز میتوان پیامد استفاده از نمره کل آزمون ریاضی-که نشاندهنده توانمندی کلی فرد در ریاضی است-بهجای استفاده از آزمون خاص-که فقط توانمندی فرد رادر یک محدوده معین نشان میدهد-دانست و برمبنای پژوهشهای مختلف(مانند گیری،هورد و همسن،1999؛گیری و دیگران،2000)این نکته را پذیرفت که اگرگروهبندی براساس یکی از ابعاد ریاضی انجام شود ایناحتمال وجود دارد،که حتی بعد از کنترل هوش و تواناییخواندن،اختلاف معناداری در یک کنش اجرایی خاص دربین گروهها مشاهده شود."