چکیده:
این پژوهش با هدف مقایسه دو روش مداخله شناخت درمانگری آموزش محور (فری، 1999) و گروه درمانگری شناختی ـ هستی نگر (کی سان و دیگران، 1997) در بهبود مشـکلات روانی زنان افسرده مبتلا به سرطان سینه اجرا شد. چهل زن (20 تا 65 ساله) افسرده مبتلا به سرطان سینه به دو گـروه آزمایشی و یک گروه گواه تقسیم شدند. گروه نمونه سابقه بیماری روان پزشکی قبل از ابتلا به سرطان نداشتند و در زمان اجرای پژوهش میانگین نمره افسردگی آنها براساس آزمون افسردگی تجدیدنظر شده بک (بک، استیر و براون، 1996) از متوسط بالاتر بود. هر سه گروه به پرسشنامه های افسردگی تجدیدنظر شده بک (1996)، امید (میلر و پاورز، 1988)، حرمت خود (پوپ و مک هیل، 1988) و کیفیت زندگی (آرنسون و دیگران، 1993) قبل و بعد از اجرای درمانگری که در قالب 12 جلسه 90 دقیقه ای به صورت هفتگی اجرا شد، پاسخ دادند. نتایج تحلیل کوواریانس چندمتغیری نشان دادند که میانگین افسردگی در گروه درمانگری شناختی ـ هستی نگر کمتر و میانگین امیدواری آنها به گونه معناداری بیشتر از میانگین گروه شناخت درمانگری آموزش محور بود. بین میانگینهای حرمت خود و کیفیت زندگی در دو گروه درمانگری تفاوت معنادار به دست نیامد. میانگین هر چهار متغیر در دو گروه آزمایشی تفاوت معنادار با گروه گواه داشت. نتایج براساس نظریه های زیربنایی دو روش درمانگری و طرح مداخله مورد بحث قرار گرفت.
خلاصه ماشینی:
"گروه درمانگری شناختی-هستینگر و شناخت درمانگری آموزشمحور در بیماران مبتلا بهسرطان سینه yparehT lanoitcurtsnI evitingoC dna yparehT puorG laitnetsixE-evitingoC stneitaP recnaC tsaerB rof بهمن بهمنیدانشجوی دکتریدانشگاه علامه طباطبایی دکتر عبد الله شفیعآبادیاستاد دانشگاه علامه طباطبایی دکتر احمد اعتمادیدانشیاردانشگاه علامه طباطبایی دکتر علی دلاوراستاد دانشگاه علامه طباطبایی دکتر علی قنبری مطلقاستادیار دانشگاه علوم پزشکی شهید بهشتی (به تصویر صفحه مراجعه شود) (به تصویر صفحه مراجعه شود) چکیده {IBاین پژوهش با هدف مقایسه دو روش مداخله شناخت درمانگری آموزشمحور(فری،1999)و گروه درمانگری شناختی-هستینگر(کیسان و دیگران،1997)در بهبود مشکلات روانی زنان افسرده مبتلا به سرطان سینه اجرا شد.
اگرچه کارآمدی شناخت درمانگری«بک»بردرمان افسردگی در مطالعات مختلف گزارششده(بک{o8o}،1999 نقل از کیسان و دیگران،2004)وکارآمدی شناخت درمانگری آموزشمحور به سبک مایکلفری به عنوان روش تلفیقی برگرفته از روی آوردهایمختلف شناختی بردرمان افسردگی نیز در گزارشی هفری از ارزیابی شیوه مذکور ارائه کرده تصریح شده است(فری،1999/1384)و با وجود آنکه در مورد کارآمدیگروه درمانگری شناختی-هستینگر بردرمان افسردگیدر بیماران سرطانی نیز گزارشهایی در دست است(کیسانو دیگران،2004)،اما تا قبل از انجام این پژوهشگزارش موثقی در مورد مقایسه کارآمدی این دو شیوه دردرمان افسردگی در بیماران مبتلا به سرطان(به طور کلی)و به خصوص از مزیت نسبی آنها در درمان افسردگیزنان مبتلا به سرطان سینه و اثر تفکیکی احتمالی این دوروش برمتغیرهای امیدواری،حرمت خود و کیفیت زندگی{o(1).
با توجه به اینکه در مقیاس مورد استفاده برایسنجش افسردگی نمره کمتر به معنای وضعیت بهتراست،بدین ترتیب میتوان نتیجه گرفت که اثر روشگروه درمانگری شناختی-هستینگر برکاهش افسردگیزنان گروه نمونه بیش از روش شناخت درمانگری آموزشمحور بوده است و هردو گروه آزمایشی نیز میانگینکمتری نسبت به گروه گواه به دست آوردهاند."