چکیده:
سخن گفتن از مهدویت، بدون توجه به جایگاه و تاریخ امامت، ناتمام است و سخن گفتن از امام و امامت، بدون توجه به مهمترین شاخصة آن «ولایت» ناتمام است؛ بنابر این، بازخوانی مبانی اندیشة مهدویت، باید از امامشناسی و ولایتشناسی آغاز شود.نوشتار حاضر، طی هفت فصل به تقریر این مهم پرداخته است؛ معرفی امام و جایگاه آن، واژه و اصطلاحشناسی ولایت، ماهیت ولایت، ولایت تکوینی وتشریعی، و مصادیق ولی، بیان شده و سپس به نقد و بررسی دید گاههای افراطی وتفریطی دربارة امامباوری پرداخته و خاطر نشان شده است اعتقاد به ولایت امامان، با عقیدة به تفویض و غلو فاصلة بسیاری دارد.در ادامه، مبنا و اساس تصرفات تکوینی ولی خدا با استفاده از قواعد هستیشناسی فلسفی تبیین شده و سپس اثبات ولایت از منظر متون دینی (قرآن و روایات) و در خاتمه مهمترین ویژگیهای ولایت بیان شده است.
خلاصه ماشینی:
"1 جامع این اوصاف و وظایف «ولایت» است ـ چنانکه از آیات مذکور به دست میآید و در ادامه بیشتر روشن میشود ـ که حد مشترک میان همة اولیای الهی است، خواه پیامبر باشند یا صرفا امام باشند؛ از همین روی بحث ولایت در این نوشتار شامل ولایت انبیا و امامان( است که در عصر حاضر، حضرت مهدی( وارث این مقام و ولی دوران است.
1 علیت و منشأ بودن علم، برای قدرت را میتوان بر اساس اصول و مبانی حکمت متعالیه، چنین تبیین کرد: همان طور که در بحث صفات حق تعالی مطرح شده است، علم حق تعالی، علم فعلی است، نه انفعالی و مبدأ و منشأ پیدایش پدیدهها میباشد و به اصطلاح، خداوند «فاعل بالعنایة» است، 2 بنابراین چون امام، از نظر درجة وجودی، نزدیکترین وجود عصر خود به حق تعالی است و در نتیجه، وجود و آثار وجودش، جنبة الهی دارد، علمش نیز همانند علم خدا، علم فعلی است، نه انفعالی؛ لذا عین قدرت و اراده است؛ 3 یعنی علم امام نیز بر حوادث جهان تقدم دارد و حوادث پدیدههای جهان، بدان گونه پدید آمده و جریان مییابند که امام، از پیش بر آن آیات (کل شیئ احصیناه فی امام مبین( (یس (36):12)؛ (وعلم آدم الاسماء کلها( (بقره (2): 31)؛ (وزاده بسطه فی العلم والجسم( (بقره ( 2 ):247)؛ میرساند که علم، یکی از ابزارهای توانایی و توانمندی خلیفه الله است که خداوند، آن را دراختیار او قرار داده است، تا در راستای ولایت از آن ها بهره گیرد."