چکیده:
پژوهش حاضر «بررسی تاثیر یاددهی در تحول ذهنی کودکان پیش عملیاتی» را مورد توجه
قرار داده است. آزمودنیها ۴۰ کودک (۱۸ دختر و ۲۲ پسر) کودکستانی ۵ تا ۵ سال
و 6 ماهه با بهرۀ هوشی ۹۴ تا ۱۳۵ بودند که از بین 600 کودک طبق ضوابط معینی
انتخاب و به ۲ گروه آزمایشی و گواه واگذار شدند که همگی آنان در سطح پیش
عملیاتی بودند گروه آزمایشی (n=20 ) طی مدت ۳ هفته تحت آموزش ردیف
کردن (با شیوۀ لوینوف ) قرار گرفتند و در همین زمان گروه گواه (n=20 ) تحت
آموزشهای معمول در کودکستانها واقع شدند. پس از ۳ هفته از انجام پیش آزمون
پس آزمون ۱ و یک هفته و نیز ۴ ماه بعد پس آزمونهای ۲ و ۳ انجام شدند با آنکه
بلافاصله بعد از آموزش یک انتقال نزدیک - نزدیک (پیشرفت در نتایج پس
آزمون) و نیز یک انتقال نزدیک - دوز (توانایی حل تکالیت مختلف ردیف کردن
در مورد مفاهیم بخشهایی که آموزش داده نشده بودند) مشاهده گردید. نتایج بعد از
۴ ماه بطور کلی، در گروه آزمایشی رو به کاهش گذاشت، اگر چه این نتایج در
مقایسه با گروه گواه برتری خود را حفظ نموده بودند.
خلاصه ماشینی:
2-روش الف-آزمودنیها: از بین جمعیت مورد مطالعه یعنی کلیۀ کودکان تهرانی-ایرانی در سنین پیشدبستانی که از نظر تحوّلی در وهلۀ پیشعملیاتی قرار داشتند آزمودنیها را به این صورت انتخاب نمودیم که با استفاده از شیوۀ نمونهبرداری تصادفی ساده از بین مهدکودکها و کودکستانهای تهران 20 محل را برگزیده و با بررسی پروندههای 600 کودک تعداد 220 نفر را رد گروه سنی موردنظرمان-یعنی 5 تا 5 سال و 6 ماهه-را یافته،سابقه مختصری از آنها را بوسیله پر کردن پرسشنامه بدست آوردیم و یک آزمون مقدماتی ردیف کردن طول را بهمنظور مشخص نمودن طراز تحوّلی آنان اجرا نمودیم و از بین&%00308YSRG003G% کسانیکه این مفهوم را نداشتند و حتی در وهله بینابینی نیز نبودند 60 نفر(30 دختر و 30 پسر)را که وضعیتی کموبیش مشابه از نظر فرهنگی-اجتماعی-اقتصادی داشتند انتخاب نموده آزمون هوش اوتیس-لنون18فرم 1(مخصوص 4 تا 8 سالگی)را بر روی آنها انجام داده سپس یک پیشآزمون ردیف کرن را انجام دادیم.
ه-آموزش: با استفاده از روش بالینی پیاژه و نیز شیوههای یاددهی باتوجّه به دادههای روانشناسی ژنتیک و مرکز شناختشناسی ژنو سعی شد که با بکارگیری شیوه لوینوف در 1971 و اقتباس از پژوهش کینگما در 1986 طی 3 هفته و هر هفته 2 روز 30 دقیقه گروه آزمایشی تحت آموزش ردیف کردن قرار گیرند در حالیکه گروه گواه در همین زمان آموزشهای معمول در مهد کودکها و کودکستانها را دریافت میکردند باتوجّه به این امر که درنظر داشتن فعّالیّت آزمودنی،وهلههای تحوّل و هماهنگی روانبنهها و توحیدیافتگیشان در ساخت جدید بهمنظور تحوّلشناختی و درنتیجه یادگیری به معنای وسیع کلمه حائز اهمیّت خاص بوده و بادقّت به سلسلهمراتب اکتساب مفاهیم و نیز فاصله زمانی استقرار مفاهیم در سنین مختلف و همچنین فهم موانع خاص وابسته به فکر کودک در اکتساب مفاهیم جدید ارائه شده با استفاده از راهبرد مواجه روانبنهها و گسترش میدان کاربرد آنها سعی در ایجاد فنون آموزشی مناسب در چارچوب 4 مرحلهای که لوینوف بمنظور آموزش مطرح ساخته بود،نمودیم.