چکیده:
موسیقای فرآن که یکی از جنبههای اعجاز بیانی استء دلالتهای الهامبخشی
دارد و مظهر انفعالات نفسانی است و در معنا تاثیرات گوناگونی از جمله: مبالشه در
معناء تکثیر و زیادت, وضوح و آشکاری» آرامش» خوف و اضطراب» تداعی صداهای
خمارجی یا حوادث و دارد.
با توجه به اینکه بهترین ترجمه آن است که در عین پایبندی به متن مبداءی سعی
کند تمام مفاهیم و معانی زبان مبدا (قرآن) را در قالب زبان مقصد لازم است
مترجمان به موسیقای قرآن و دلالتهای الهامبخش آن نیز توجه کنند.
در این مقاله ضمن نقد و بررسی موسیفای واژگان جزء ۳۰ در ۶ ترجمه فارسی
خرمشاهی, فولادوند» گرمارودی و نخستین ترجمة گروهی زیرنظر محمدعلی رضایی
اصفهانی, به صورت مقایسهای و تهیة جدول» این نتیجه گرفته شد که مترجمان غالبا
در ترجمههایشان, از موسیقای قرآن و اثربخشی آن در معنا غافل بودهاند. با این حال
ترجمة گروهی بیش از بقیه - در ۸ آیه از ۳۳ آیه -به مدلول صوتی و موسیقایی آیات
اشاره کردهاند. به نظر میآید این امر عمده ناشی از دقت در فعادلیابی واژههای قرآن
بوده است نه توجه به موسیقای قرآنی.
اگرچه توجه به موسیقای قرآن در ترجمهها امری بسیار مشکل است ولی تباید
مورد نسامح قرار گیرد و میتوان از شیوههایی مانند قرار دادن مفاهیم موسیقایی در
پرانتز یا کروشه» یا حتی در پاورقی؛ و نیز استفاده از علانم سجاوندی با استفاده از
جملات و ساختاری که دارای الهامات و انفعالاتی مانند الهامات و انفعالات موسیقی
آیه باشد ... به بروز و نمود موسیقای قرآن در ترجمهها پرداخت.
این جستار با هدف ترغیب مترجمان به تجلی موسیقای قرآن و زیباییهای بیمانی
آن در ترجمهها با روش و منهج استفرایی صورت گرفته است.
The musical harmony of Quran is considered as one of its literal miracle. it enjoys
inspiring implications and captivates different sensations in addition to its effect on
the meaning conveyed causing exaggeration ,vividness, tranquility, fright and
anxiety, been reminiscent of outer sounds and events.
Considering that for translation, the best is.the most bounded to the destinattion
text trying its best to convey precisely all the meanings in the goal language
therefore the Quranic translators should consider the musical harmony of Quran and
its intiutive implications ..
This essay has studied and also compared four translations of Quran ie that of
Khoramshahi, Fuladvand, Garmarudi and the first group translation edited by
Muhammad Ali Rczayi Esfahani concerning the musical harmony of the words in
the 30th section of Quran . comparing these translations and displaying its results in
a table. The conclusion reached in this survey was the fact that translators often
neglect the musical harmony of Quran and its impact on its meanings. Nevertheless
the group translation have referred to musical implications of the verses more than
others ie in 8 verse out of 300.
Conveying the musical implications of Quran in its translations is a very
difficult task however, it should not be neglected. it can be expressed by adding the
musical meanings in parentheses or brackets or even in footnotes; in addition to
employing suitable punctuation or structures best revealing the inspirations and
sensations of the musical harmony of the verses.
Encouraging translators to manifest the musical harmony of Quran and literal
beauties in their translations has been the objective of this essay done by induction.
خلاصه ماشینی:
در این مقاله ضمن نقد و بررسی موسیقای واژگان جزء 30 و 4 ترجمه فارسی خرمشاهی،فولادوند،گرمارودی و نخستین ترجمۀ گروهی زیر نظر محمد علی رضایی اصفهانی،به صورت مقایسهای و تهیۀ جدول،این نتیجه گرفته شد که مترجمان غالبا در ترجمههایشان،از موسیقای قرآن و اثربخشی آن در معنا غافل بودهاند.
اگرچه توجه به موسیقای قرآن در ترجمهها امری بسیار مشکل است ولی نباید مورد تسامح قرار گیرد و میتوان از شیوههایی مانند قرار دادن مفاهیم موسیقایی درIB} {IBپرانتز یا کروشه،یا حتی در پاورقی؛و نیز استفاده از علائم سجاوندی یا استفاده از جملات و ساختاری که دارای الهامات و انفعالاتی مانند الهامات و انفعالات موسیقی آیه باشد...
حال آیا مترجمان موردنظر،نحوۀ دمیدنی را که از«النفاثات»حاصل میشود دریافته و در ترجمهها لحاظ کردهاند؟-چه در پاورقی باشد یا در پرانتز و کروشه-اگر قرار است مترجم معنای زبان مبدأ را کاملا برگردان کند و مفهوم و مراد گوینده را کامل برساند،آیا نباید بر این دمیدن آرام و ممتد نیز اشاره کند؟!گویا هیچیک از مترجمان بر معنای مستفاد از موسیقی کلمات آیات توجه نداشتهاند.
حال باید دید این سختی آشکار شدن و نمایانیدن هر آنچه را که در سینههاست مترجمان،چگونه در ترجمههای خود خواهند گنجاند،در میان ترجمههای موردنظر شاید بتوان گفت ترجمۀ گروهی با قرار دادن واژۀ«آشکار»در پرانتز گویی بیش از بقیه به معنای مستفاد از موسیقی توجه داشته است.