چکیده:
هدف از نوشتار حاضر، دست یابی به نگرش فقیهان و نحوه مواجه آنان با پدیده فقر و بخصوص فقر مطلق میباشد. لذا پاسخ سؤالاتی مانند حکم مبارزه با فقر، وظیفه توانگران و دولت در برابر فقر، دامنه این وظیفه، اولویت یا عدم اولویت مبارزه با فقر مطلق نسبت به سایر لایههای فقر در چارچوب و حوزه رسالت این نوشتار است.
خلاصه ماشینی:
"سوال این است که آیا فقیهان در مصرف زکات برای کسانی که به لحاظ معیشتی در تنگی و فشار بیشتری قرار گرفته و از تامین حداقل امکانات غذا، پوشاک و مسکن ناتوان بوده و به عبارت دیگر از فقر مطلق رنج میبرند، اولویتی نسبت به مرحله دوم قائل بودهاند؟شواهدی چند نشان میدهد که آنان اولویتی برای این دسته افراد قائل نبودهاند این شواهد را میتوان حداقل تحت سه عنوان «اولویتهای پرداخت زکات به مستحقان»، «عدم قول به وجوب بسط زکات» و بالاخره «عدم طرح فرض عدم کفایت زکات برای تامین فقیران» ذکر کرد.
و در صورتی که او توانایی مقابله ندارد باز اگر میتواند با استفاده از حیله به عقد فاسدی طعام را بگیرد تا بجز ثمن المثل بر او لازم نباشد و اگر هیچ راهی جز عقد صحیح وجود ندارد این کار را انجام دهد و طعام را با قیمتی بالاتر از ثمن المثل خریداری کند ایشان میفرمایند در این حالت که با قیمتی بالاتر از ثمن المثل کالا را دریافت کرد اختلاف است که آیا قیمت تعیین شده در معامله بر ذمه شخص مضطر میآید میفرماید: گروهی این نظر را قبول کردهاند اما گروهی دیگر بر این اعتقادند که در این حالت نیز بر ایشان فقط همان ثمن المثل است زیرا وضعیت مضطر مانند فرد مکره میباشد.
ثانیا ممکن است طرح نکردن فرض عدم کفایت زکات برای نیاز فقیران به این دلیل باشد که فقهاء بجز حقوق واجب معین، واجب مالی دیگری را به رسمیت نمیشناسند خواه زکات به رفع کامل فقر بینجامد و یا نینجامد در هر دو صورت توانگران به وظیفه خویش عمل کردهاند این برداشت مستند به برخی از اخباری است که البته ادله معارض نیز دارند."