خلاصه ماشینی:
"طبیعی است که در چنینشرایط نیروی فراگیری به ضعف گرائیده و بالاخره بهصفر میرسد؛بازدهی کار کلاسی او پائین میآید،نمراتامتحانی افت میکند و لاجرم راز پنهان در کلاس آشکارمیگردد و همه میفهمند که پدر او زندانی شده و این جدابرای ذهن محدود یک کودک فاجعهای ویرانکننده استکه حد و حصری برای تخریب روانی آن متصور نیست واین داستان غمانگیز اغلب به ترک تحصیل میانجامد وکودکی که لالائی دکترا و مهندسی برای او خوانده میشد ناگهانسر از نازلترین مکانها در آورد و بدین ترتیب از مجرا و کانال ازپیش طراحی شده پدر منحرف میگردد و او نیز به جمع بیسوادان و کم سوادان جامعه میپیوندد و چون در ذهنیت خودهمواره پدر را دوست دارد،به احتمال زیاد عقدهها و اندیشههایحقارتآمیز و کینه توزانه او را به گروه بزهکاران هدایت کرده و بهزعم خود میخواهد با تلاش و فداکاری و ازخودگذشتگی(یعنی همان اندیشه پدر)جای خالی پدر را پر کرده و کموکسرخانواده را تأمین نماید ولی زهی خیال باطل که به قول مولانا:ترسم نرسی به کعبهای اعرابی-این ره که تو میروی به ترکستاناست.
2-بررسی تأثیر جنسیت بر سبکهای کنار آمدنزندانیان معلوم کرد که هر چند در استفاده از راهبرد هیجانیبین زنومرد با میزان خطای 0/01 تفاوت وجود دارد(میانگین راهبرد هیجانی در زنان بیشتر از مردان است)ولی در مورد راهبردهای عقلانی،اجتنابی و انفصالیتفاوتی بین زنان و مردان مشاهده نمیشود.
3-با بررسی تأثیر سن بر سبکهای کنار آمدن معلومگردید که در استفاده از راهبردهای عقلانی هیجانی،اجتنابی و انفصالی بین زن و مردان تفاوتی وجود ندارد،لذا فرضیه پژوهش تایید میشود.
4-بررسی تأثیر تحصیلات بر سبکهای کنار آمدنزندانیان معلوم کرد که هر چند در استفاده از راهبردهای بینزنومرد با میزان خطای0/05 تفاوت وجود دارد ولی درمورد راهبردهای عقلانی،اجتنابی و انفصالی تفاوتی بینزنان و مردان مشاهده نمیشود."