چکیده:
پژوهش حاضر با هدف بررسی تاثیر آموزشی چند رسانه ای بر میزان یادگیری و یادداری ریاضی دانش آموزان کم توان ذهنی آموزش پذیر پایه چهارم ابتدایی صورت پذیرفته است. روش موردنظر در این پژوهش شبه آزمایشی و جامعه آماری شامل کلیه دانش آموزان دختر کم توان ذهنی کلاس چهارم ابتدایی شهر اراک و نمونه آماری، نمونه تمام شمار از جامعه مورد پژوهش بود که به صورت تصادفی در دو گروه آزمایش و گواه تقسیم بندی شدند. گروه آزمایش طی سه جلسه با استفاده از نرم افزار آموزشی محقق ساخته آموزش دیدند. اما گروه گواه به شیوه متداول و بدون بهره گیری از چندرسانه ای آموزش دیدند. به منظور بررسی تغییرات حاصله، ابتدا یک پیش آزمون بر روی هر دو گروه اجرا شد. پس از اجرای پیش آزمون، گروه آزمایش در معرض متغیر مستقل قرار گرفت و از هر دو گروه پس آزمون به عمل آمد و بعد از گذشت زمان دوهفته ای، پس آزمون دوم با هدف اندازه گیری میزان یادداری اجرا گردید. در تجزیه و تحلیل آماری از آمار توصیفی و استنباطی کمک گرفته شد. یافته ها نشان داد که میزان یادگیری و یادداری دانش آموزان گروه آزمایش در مقایسه با گروه گواه به طور معناداری افزایش یافته است. به طور کلی نتایج به دست آمده از این پژوهش برتری میزان یادگیری و یادداری دانش آموزانی که مطالب را از طریق چند رسانه ای آموزشی دریافت کرده بودند نشان داد. بنابراین پیشنهاد می شود که در تدریس و یادگیری ریاضیات برای این دانش آموزان می توان از چندرسانه ای آموزشی ریاضی استفاده کرد.
خلاصه ماشینی:
"از سویی دیگر، مطالعات بسیاری که در زمینۀ مقایسه و چگونگی آموزش افراد عادی و کم توان ذهنی انجام شده است، نشان میدهد که اولا این افراد به دلیل اینکه قدرت بیان تفکر و اندیشۀ خود را ندارند و در هر جلسۀ یادگیری، بسیار اندک فراگرفته و یادگیریهای خود را نیز Hardman Drew Egan Krick Kroock & Janson Garnet به سرعت از دست میدهند و گاه مطالب یاد گرفته شده را به صورت ناقص بیان میکنند، باید در جلسات آموزش آنان نکات زیر را در نظر داشت: نیاز به آگاه شدن از پاسخ های درست و اشتباه خود، تمرین و تکرار لازم تا زمان فراگیری کامل، لزوم کسب تجربههای موفقیت آمیز به دلیل آستانۀ تحمل پایین این افراد در ناکامیها، نیاز به دریافت بازخورد و تقویتکنندههای مناسب، استفاده از محرکهای بصری به منظور عینی کردن تفکر همزمان با محرکهای کلامی، کاهش پیچیدگی مهارتهای مورد نظر آموزشی و ساده کردن مطالب، در نظر گرفتن زمان لازم به منظور استراحت آموزشگیرندگان پس از هر جلسۀ آموزشی، لزوم اجرای آموزش مستمر و طولانی مدت، انتخاب برنامۀ متناسب با توجه به نیازها، آمادگی توانایی و سطح بهرۀ هوشی فرد، مشارکت والدین فرد عقب ماندۀ ذهنی در امر آموزش، تعیین سطح اولیه و سطح بهینه، به عبارت دیگر آگاهی آموزش دهنده از آگاهیهای قبلی فرد و توانایی هوشی وی.
در این راستا با توجه به اینکه تاکنون تحقیق مشابهی در این زمینه در ایران انجام نشده است، به ناچار به برخی تحقیقات مشابه در ذیل اشاره میشود: در پژوهش جعفرخانی (1388) با عنوان بررسی تأثیر آموزش چندرسانهای بر میزان یادگیری دانشآموزان کم بینای پایۀ سوم مقطع راهنمایی که با استفاده از طرح نیمه آزمایشی بر روی 20 نفر از دانش آموزان کم بینا صورت گرفت، نتایج حاکی از افزایش میزان یادگیری گروه آزمایش در مقایسه با گروه گواه بود."