چکیده:
در بسیاری از انواع نثر دوره قاجار نوعی رویکرد انتقادی دیده می¬شود که سبب بروز دگرگونی¬هایی در انواع نثر این دوره شده است. رگه¬هایی از این رویکرد، که یک تفکر جهانی است، در نثرهای اوایل دوره قاجار دیده می¬شود، پس از آن به صورت پررنگ¬تر و قوی¬تری در انواع نثر این دوره برجسته می¬شود. این سیر به ویژه تا حوالی انقلاب مشروطه و اندکی پس از آن ادامه می¬یابد و در ادامه خصوصا در نثرهای دوره بعد اندک اندک رنگ می¬بازد. سیر تحول بعضی از انواع نثر این دوره، در منابع پیشین آمده است. پاره¬ای دیگر در این مقاله بررسی شده است. نتیجه این مطالعات در کنار یکدیگر قرار گرفته است. با محوریت رویکرد انتقادی بعضی از انواع تغییرات شایان توجهی کرده¬اند. بعضی متروک و بعضی به کلی دگرگون شده، به گونه¬ای که پیوند آنها با صورت¬های پیشین کاملا گسسته شده است. در پاره¬ای از انواع رگه¬هایی از این تفکر راه یافته و بعضی از انواع هم تحت تأثیر این تفکر شکل گرفته، بالیده و صورت¬های مستقلی یافته¬اند و پس از این دوره نیز با تغییرات اندکی برجای مانده¬اند. این مسأله نشان می¬دهد که رویکرد انتقادی محور تطور انواع نثر در این دوره است.
خلاصه ماشینی:
"رویکرد انتقادی،مبنای دگردیسی انواع نثر ادبی در عصر قاجار فرانک جهانگرد*استادیار زبان و ادبیات فارسی پژوهشگاه علوم انسانی چکیده {IBدر بسیاری از انواع نثر دورۀ قاجار،نوعی رویکرد انتقادی دیده میشود که سبب بروزدگرگونیهایی در انواع نثر این دوره شده است.
رماننویسی4 بعضی از آثار ادبی و رمانهایی که در زمان انقلاب فرانسه و تحتتأثیر تفکر انتقادیدر آن کشور و به آن زبان نوشته شده بود،در دورۀ قاجار به زبان فارسی برگرداندهشد؛در نتیجه،هم تفکر انتقادی در جامعه رواج یافت و هم زمینه برای پیدایش این نوعادبی نوین و بیسابقه فراهم آمد.
سفرنامهنوسی فراگنر در بررسی سیر سفرنامهنویسی و خاطرهنویسی در دورۀ قاجار،سفرنامۀمیرزا صالح را از دو نظر،تأثیرگذارترین سفرنامۀ این عهد میداند:از نظر سبک و شیوۀنوشتار و از لحاظ تغییر نگرش نویسنده و توجه به مسائلی که پیش از آن کمتر درسفرنامهها دیده میشد: ویژگی میرزا صالح این است که سنتهایی را که تا آن دوره رایج بود،رها میکند.
در کنار این موارد،انتقادهای آخوندزاده10و رویکرد او به بیان رابطۀ علت ومعلولی وقایع-هرچند خود تاریخنویس نیست-و نیز انتقادهای میرزا آقاخان کرمانیبر مخاطبان کتابهای تاریخی و تاریخنویسان تأثیر گذاشت و سبب شد این نوع ازحیث محتوا و ساختار تغییر چشمگیری کند؛به گونهای که به تدریج نوع وقایعنگاریمتروک ماند و تاریخنویسی به شیوۀ نوین پا گرفت.
طباطبایی نثرهای انتقادی را نوعی میداند که بر اثر تحولات این عصر دگرگونشده است: در عصر ناصری با دگرگونیهایی که در همۀ عرصههای حیات اجتماعی،سیاسیو فکری صورت گرفت،شیوههای کهن سیاستنامهنویسی که علت وجودی خودرا از دست داده بود،متروک شد و برخی از روشنفکران و نیز رجال اصلاحطلببه شیوۀ جدیدی در تأمل سیاسی روی آوردند."