چکیده:
مقاله حاضر در قالب هشت بخش، به یکی از جدیدترین مطالب متدلوژی علم اقتصاد می پردازد. پس از قدردانی از صاحب نظران، ابتدا خطابه را به عنوان یک مکالمه نظم وار مورد بحث قرار میدهد. سپس به روش شناسی رسمی در اقتصاد می پردازد. منسوخ شدن روش «مدرنیسم» و خطابه غیر رسمی در اقتصاد، مطالب بخشهای بعدی است. ذکر ادبی بودن خطابه اقتصاد، استعاری بودن آن، ناعقلانی گری بدیل مدرنیسم نیست و نیکی خطابه، بحثهای پایانی را تشکیل می دهند.
خلاصه ماشینی:
"[این در حالی است که] آنچه تحویل میدهد صرفا مجموعه تغییر نام یافتهای از متافیزیک، هنجارها و اعتقادات شخصی، دانشمندان (و بخصوص دانشمندان اقتصادی) است، که تحت عنوان روش علمی ارائه______________________________1 ـ فرید من در مقاله متدلوژی اقتصاد اثباتی میگوید، حتی برگ درختان بگونهای در مقابل خورشید خود را قرار میدهند که گویی تمایل دارند حداکثر نور آن را جذب نمایند(م) میگردد.
تفکر ادبی دو فرهنگ را مجددا متحد میکند بنابراین استعاره برای تفکر اقتصادی، حتی صوریترین نوع تفکر اقتصادی ضروری است، هر چند ممکن است کسی هنوز شک داشته باشد که آیا این واقعیت اهمیت دارد یا خیر.
این دیدگاهی درخشان است که به دانش علمی از نوع مدرنیستی به زحمت میتوان دست یافت یا حتی این کار غیر ممکن است، اما اگر برای رسیدن به آن، حتی با روش ضعیف خود تلاش کنیم، خیر آسمانی و زمینی دارد.
(1)______________________________1 ـ در نمودار و یا جدول یاد شده، مؤلف نوعی خط کشی مصنوعی و مدرنیستی را مورد نقد و حمله (به تصویر صفحه مراجعه شود) وظیفه علم جابجایی خط است علمی انسانی واقعیت نظر عینی ذهنی اثباتی هنجاری اکید سست دقیق مبهم اشیاء کلمات شناخت شهود سخت نرم مطابق نظر روش شناس مدرنیست، وظیفه دانشمند این نیست که تصمیم بگیرد که کدام گزاره برای فهم و تغییر جهان سودمند است، بلکه دسته بندی آنها به علمی و غیر علمی و کشاندن هر چه بیشتر از آنها به بخش علمی است."