چکیده:
منظومه ی «لیلی و مجنون» نظامی گنجه ای، غمنامهای عاشقانه است که روح درد و رنج سالکان حق را آشکارا می توان در آن دید. لیلی و مجنون دارای قابلیت های زیادی برای تحلیل مفاهیم و صفات عرفانی است که گاه به طور مستقیم، در بیان نظامی و به خصوص از زبان پدر مجنون، و گاه به طور غیرمستقیم، در پس سخنان شاعر جلوه گر می شود. در این مقاله سعی شده است که قابلیت های عرفانی لیلی و مجنون در پرتو صفات و مقاماتی چون صبر، عنایت، ظرفیت، درد، وحدت، فنا، جنون و رحمت نمایانده و بررسی شود تا عشق متعالی متجلی در ظاهر منظومه، مکشوف گردد. برای تبیین این عشق متعالی و در جهت رسیدن به جهان بینی معرفتی نظامی در لیلی و مجنون، مقامات و صفات عرفانـی این اثر با «مصیبت نامه ی» عطار، به عنوان منظومه ای دردآلود در ادبیات عرفانی مقایسه شده است.
خلاصه ماشینی:
"عطار در مصیبت نامه نه تنها بر داشتن ظرفیت بالادر عشق تأکید می کند، دارا بودن ظرفیت بالای عقلی را نیز شرط ورود به جاده ی عاشقی خوانده و در حکایت طولانی شرالدوله، عاشقی او را بی ارزش قلمداد می کند؛ چون او به دلیل نداشتن ظرفیت بالای عقلی، از ظرفیت وجودی برای عاشق حقیقی بودن نیز محروم است، لاجرم تاب دیدار معشوق را ندارد و بی آنکه بهره ای از عشق ببرد، می میرد: دید خاتون او ندارد آن کمـال پس فرستادش به سوی مدرسه در میان اهل علم و قیل و قـال کـاورد یک ذره تاب آن جمـال گفت تا کمگرددش این وسوسه بوکه گیرد عقل او اندک کمـال (عطار، 1386: 3071-3069) مجنون نیز ده قدم مانده به لیلی توقف می کند؛ زیرا هنوز به مرتبه ی کمال در عشق نرسیده تا شایستگی و ظرفیت نزدیکی با معشوق و در نهایت، وصال با او را داشته باشد.
این امر نشان از ناتمام بودن مجنون در عشق دارد؛ اما مرگ تأویلی مجنون در پایان منظومه و اشارۀ شاعر به وصال معنوی، اثبات می کند که مجنون، به ظرفیت کامل برای وصال با معشوق رسیده است؛ همانگونه که سالک مصیبت نامه در انتهای طریقت، به کمال ظرفیت وجودی برای وصال می رسد: زین گونه که شمع می فروزم گــر پیشتــرک روم بســـوزم (نظامی، 1376: 212) نکته ی مهمی که در بیان دیدار مجنون با لیلی وجود دارد و فرازمینی بودن عشق مجنون یا دست کم تأویلی بودن عشق او را اثبات می کند؛ آنگاه است که مجنون بیش از آنچه به لیلی نزدیک شده است را در مذهب عشق حرام می داند، در حالی که این نزدیکی و وصال جسمانی در عشق زمینی امری طبیعی است ."