چکیده:
در طول تاریخ بشر در کنار مساعی انبیا الهی در راستای معرفی خدای حقیقی به انسانها، عقلا و متفکرینی نیز بوده اند که حداکثر تلاش خود را جهت رهیافت عقل به وجود خداوند به کار گرفته اند. در این میان ابن سینا به عنوان فیلسوفی مسلمان از منزلت رفیعی برخوردار است. در مقاله حاضر پس از بحث از نظری بودن مساله اثبات خدا و این که از میان انواع براهین فلسفی چگونه برهانی در این باره قابلیت دارد. به بیان تقریرهای مختلف ابن سینا برای اثبات وجود باری تعالی در مهمترین آثار او یعنی: «شفا» «اشارات»، «نجات» و «مبدا و معاد» پرداخته و توضیح می دهیم که همه این تقریرها قابل جمع به بیان واحدی هستند. ابن سینا برهان خود را «صدیقین» می نامد که از این جهت مورد انتقاد ملاصدرا واقع شده است. از نظر بزرگان فلسفه، برهان ابن سینا نه لم است و نه دلیل، بلکه شبه لم است. در پایان به برخی ایرادات وارد بر برهان پرداخته ایم.
خلاصه ماشینی:
"از نظر ایشان فهم تمامیت برهان وسط و طرف در اثبات موجودی که علتی ندارد، مبتنی بر توجه به این نکته اساسی است که علت وجود شیء باید با او باشد، از این رو شیخ قبل از اقامه برهان، در صدر مطالب میفرماید: «اما أن علة الوجود للشیء تکون موجودة معه فقد سلف لک.
» (ابن سینا، 1376: 2-341)بعد از اثبات امتناع تسلسل در علل، از آنجا که این برهان در مورد همه علل اربعه جاری است، شیخ توضیح میدهد که اگر علت اولایی باید داشته باشیم، از این میان علل چهار گانه، تنها علت فاعلی شایستگی آن را دارد.
» (جوادی، 1375: 102) و در جایی دیگر در امتیاز و رجحان این برهان میگوید: «و لا یمکن ان یکون من وجوه القیاسات الموصلة الی اثبات العلة الاولی و تعریف صفاته شیء اوثق و اشبه بالبرهان من هذا البرهان فانه و ان لم یفعل شیئا و لم یظهر منه اثر یمکن بهذا القیاس ان یثبت بعد أن یوضع امکان وجود ما کیف کان» (1363: 33) در میان قیاسهایی که برای اثبات علت اولی و تعریف صفاتش اقامه شده هیچ کدام موثقتر از این برهان ما که از همه بیشتر شبیه به برهان است نیستند، چون در این برهان پس از این که امکان واقعیت را پذیرفتیم، وجود باری تعالی اثبات میگردد."