چکیده:
گروهی از دستوریان و زبان شناسان براین باورند که فعل مرکب در زبان فارسی وجود ندارد. گروهی دیگر وجود آن را بدیهی دانسته و در مورد گونه های آن و شیوه های تشخیص آن بحث می کنند. بحث هایی نیز در مورد اینکه استفاده از کدام یک از این گونه های فعلی بهتر است، صورت می گیرد. هر کدام ازین صاحب نظران دلائل ویژه خود را اقامه می کنند. یکی از دیدگاه های شاخص در این زمینه، آرای محمدرضا باطنی است که در این مقاله به طور مشخص به بحث و بررسی در مورد آن خواهیم پرداخت.
در این نوشتار، ابتدا به معرفی خلاصه دیدگاه های مربوط پرداخته شده است. سپس در مورد اینکه آیا استفاده از فعل ساده در برابر یک ضرورت زبانی است یا مانعی در برابر جریان طبیعی زبان، گفتگو شده و تفاوت های معنایی افعال ساده و مرکب نیز با مثال مورد بحث قرار گرفته است.
به نظر می رسد کاربرد گونه ساده افعال موجب برجسته سازی زبان شده و در نهایت منجر به آشنایی زدایی می شود. بر این اساس کارکرد این دو گونه فعل، ساختار آنها و نیز معنایشان با هم متفاوت است و نمی توان یکی را به عنوان جایگزین گونه دیگر تلقی کرد.
Some of the Grammar ians and linguistic on the scientists believe that Farsi language lacks Compound verbs. Another group، other hand، denies this idea and say that Farsi does. So they discuss in the types of compound verbs and the ways of discriminating them.
One of the most important points of view about these verbs is M.Reza Bateni’s idea. So in this paper، after reviewing these points of view، we discuss about simple verbs and their functions. Also، we consider these questions: are simple verbs a linguistic necessity or an obstacle in language? And، whether the meaning of simple and compound Verbs are same or not?
It seems that applying simple verbs finally leads to foregrounding and de-familiarization of language. Based on this، these verbs differ in meaning، structure and functions.
خلاصه ماشینی:
"او در جایی دیگر یادآورمیشود که مصدرهای جعلی-فعلهای ساخته شده از اسم یا مصدر که او آنها رافعلهای تبدیلی مینامد-نیز در ساختن واژههای تازه نازا هستند(همان)؛اما در پایان،یکی از راههای علمی کردن زبان فارسی را استفاده از فعلهای تبدیلی(جعلی)می-داند(همان)که از نظر ما با استدلالات پیشین متعارض است؛چرا که ما در صورت پذیرش این رویکرد،باز هم در راهی گام برمیداریم که زبان فارسی را به سویعقیم بودن سوق میدهد؛بنابراین این پرسش پیش میآید که زمانی که فعل مرکبو فعل تبدیلی،هر دو در واژهسازی عقیم هستند و این امر مانعی بر سر راه علمیشدن زبان است،پس چرا باید استفاده از فعل تبدیلی را بر فعل مرکب ترجیح داد؟هرچند میتوان دلایل دیگری را برای این ترجیح ارائه کرد؛اما هدف از این یادآوریتنها نشان دادن تعارض در استدلال ارائه شده در آغاز و پیشنهاد پایان مقاله بود.
میگوید:«به استنباط این نگارنده همکردکردن،تنها وظیفۀ جزء صرفی ندارد بلکه بار معنایی نیز دارد و آن عبارت است ازانجام دادن کنش،کنش کلی»(پژوهشهای زبان شناختی فارسی164/)؛بنابراینطبیعی است که نمیتوان-در صورت پذیرش اختلاف معنا در این دو گونه فعل-حذف گونۀ مرکب آن را تجویز کرد.
4-دلایل استفاده از فعل ساده همانگونه که اشاره شد باطنی،اصلیترین دلیل در کاربرد افعال ساده را حفظو کاربرد این فعلها برای گرفتن اشتقاقهای گوناگون از جزء فعلی این افعال،بهمنظور ساخت واژگان تازه و مورد نیاز و در نتیجه زایایی زبان فارسی میداند."