چکیده:
واژه امی از ریشه «ام» یا «امه» است. مشهورترین معنای واژه «ام» به ضم همزه، «مادر» است، زیرا « مادر» اصل و ابتدای فرزندان است و آنها از او متولد می شوند. نیز مشهورترین معنای «امه»، «جماعت» است که یک مجموعه واحد هستند. معنای این دو واژه، در معنای نمودن «امی» تاثیر دارد، زیرا «امی» منسوب به آن دو است. امی از نظر لغوی به معنای «درس ناخوانده» است، یعنی کسی است که نزد کسی برای آموزش خواندن و نوشتن نرفته و بر این دو امر توانا نیست. با استفاده از منابع تفسیری و حدیثی می توان دریافت که «امی» بودن پیامبر(ص) به معنای «درس ناخوانده» بودن ایشان است و ایشان پیش از بعثت بر خواندن و نوشتن توانمند نبوده ولی پس از بعثت بر خواندن و نوشتن توانمند شده و در مواردی فعل خواندن از ایشان سر زده است ولی در هیچ موردی ننوشته اند.
خلاصه ماشینی:
"4-2-3-روایت سوم:شیخ صدوق به سندش از پدرش از سعد از معاویة بن حکیم ازبزنطی از یکی از اصحاب امام صادق(علیه السلام)روایت کرده است که ایشان فرمود:«کان مما من الله عز و جل علی رسول الله صلی الله علیه و آله أنه کان یقرأ و لا یکتب،فلماتوجه أبو سفیان إلی أحد کتب العباس إلی النبی صلی الله علیه و آله،فجاءه الکتاب و هو فیبعض حیطان المدینه،فقرءه و لم یخبر أصحابه و أمرهم أن یدخلوا المدنید،فلما دخلوا المدینةأخبرهم»1(صدوق،152/1-153؛مجلسی،133/16-134؛نیز نک:بحرانی،7/8) این روایت به صراحت بر این نکته تأکید میورزد که پیامبر(صلی الله علیه و آله وسلم)نامه عباس،عمویش،را خوانده است و این خود یک سند تاریخی مبنی بر تحقق ووقوع امر«خواندن»-از روی نوشته-توسط ایشان است؛البته این روایت به صورتدیگری هم نقل شده که با روایت«شیخ صدوق»تفاوت زیادی دارد و جریان نامه عباس،عموی پیامبر(صلی الله علیه و آله و سلم)،را برخلاف آنچه از شیخ صدوق آوردیم،اینگونه بیان میدارد:«وقتی نامه عباس،عموی پیامبر(صلی الله علیه و آله و سلم)،بهایشان رسید،مهرش را باز کرد و آن را به ابی بن کعب داد؛پس او نامه را برای پیامبر(صلی الله علیه و آله و سلم)خواند و پیامبر نیز از او خواست تا این ماجرا را پنهان دارد؛سپس رسول خدا(صلی الله علیه و آله و سلم)بر سعید بن ربیع وارد شد و او را از(1)-یکی از چیزهایی که خداوند عز و جل با آن بر رسول خدا(صلی الله علیه و آله و سلم)منت نهاد این بود که ایشانمیخواند،ولی نمینوشت؛هنگامی که ابو سفیان به سمت«احد»حرکت کرد،عباس،عموی پیامبر(صلی الله علیه وآله و سلم)،نامهای به پیامبر(صلی الله علیه و آله و سلم)نوشت؛وقتی نامه به او رسید،وی در یکی از باغهایاطراف مدینه بود؛پس ایشان نامه را خواند،ولی اصحابش را از مضمون نامه آگاه نکرد و سپس دستور داد تا همه بهشهر مدینه بروند؛هنگامی که به شهر مدینه رسیدند،آنها را از مضمون آن نامه با خبر ساخت."