چکیده:
یکی از قواعد فقهی مهم که تحقق عینی آن در جامعه مسلمین ، سدی مقابل کفار است ، «قاعدة نفی سبیل » میباشد؛ بر اساس قاعده مذکور، خداوند متعال در عالم تشریع ، تکوین و در مقام احتجاج ، طریقی و سبیلی علیه مومنین برای کفار قرار نداده است . در بحث رابطه نفی سبیل با استراتژیهای مطرح در نظام بین الملل ، هر چند هر یک از این استراتژیها در بعضی شرایط با مفاد قاعده نفی سبیل نزدیک میباشند اما، نمیتوانند کاملا منطبق بر قاعده نفی سبیل باشند؛ به لحاظ اینکه مفهوم نفی سبیل امری فراتر از این استراتژیها را میفهماند و آن «استقلال مسلمانان » و «نفی هرگونه سلطه کفار» است .
One of the most important jurisprudence principles that its objective realization in the Muslim community is a barrier against the unbelievers، is "Denying the dominating of unbelievers over believers". According to the mentioned rule، God has obstructed every path that lets the unbelievers dominate over the believers، especially in the domains of legislation، creation، and station of argumenting.
It should me mentioned that، although each of the discussed strategies in the field of international relations are near to the provisions of the "denying the domination rule"، these strategies are not fully in accordance with it. The "denying the domination rule"، however، is beyond the international strategies and represents the absolute independence of the Muslims.
خلاصه ماشینی:
مفاد آیه نفی سبیل بحثی که در مورد مفاد آیه نفی سبیل ، مطرح میشود این است که امر نفی شده در آیه چه چیزی میباشد؟ آیا فقط نفی حجت کفار بر مؤمنین در روز قیامت است یا علاوه بر آن موارد دیگر از قبیل تشریع و تکوین هم نفی شده است ؟ به طور کلی در این مسأله سه دیدگاه وجود دارد؛ ١ـ نفی حجت در روز قیامت عده ای از مفسرین و فقها مقصود از نفی سبیل را فقط نفی حجت در قیامت میدانند و نفی تشریع و نفی تکوین را قبول نکرده اند و دلیل ایشان برای مدعای خویش ، جمله قبل / / / / / از آیه است که خداوند میفرماید: « » (نساء/١٤١) و نیز روایتی از حضرت علی (علیه السلام ) که مقصود از نفی سبیل را قیامت و یوم الحکم تفسیر کرده است (فاضل هندی، ج ٢، ص ٣٩)، این معنا را تائید میکند.
خداوند تبارک و تعالی در عالم تشریع حکمی را که موجب سبیل و سلطه کفار بر مؤمنین باشد، قرار نداده است برای نمونه ، به چند مورد اشاره میکنیم : مرحوم مقدس اردبیلی در این باره مینویسد: با این آیه میتوان استدلال کرد بر اینکه کافر از هیچ راهی از قبیل تملک ، اجاره ، رهن و غیر اینها تسلطی بر مسلمانان ندارد؛ چرا که در اینجا نکره در سیاق نفی است و آن مفید عموم است پس هیچ سبیلی برای کافر علیه مسلمان وجود ندارد (اردبیلی، ١٣٧٨ش ، ج ٢، ص ٥٥٧).