چکیده:
درباره ماهیت پدیده دوم خرداد تعابیر متفاوت به کار رفته است؛ رفتاری انتخاباتی، حرکت توده وار، جنبشی اجتماعی و حرکتی اصلاحی از درون حکومت مهم ترین این تعابیر هستند. این مقاله به دنبال آن است تا با رویکردی تحلیلی به بررسی اطلاق تعابیر فوق به ویژه جنبش اجتماعی بر پدیده دوم خرداد بپردازد. در این راستا ابتدا نظرات مطرح شده مورد بررسی انتقادی قرار می گیرند و سپس با مروری بر تعاریف مختلف در خصوص جنبش های اجتماعی و ویژگی های منتسب به آنها، تلاش می شود تا به این پرسش که آیا پدیده دوم خرداد جنبش اجتماعی است یا نه؟ پاسخ داده شود.
The triumph of khatami in the presidential election of second khordad (1997) was a turning-point in political conflicts in Islamic Republic of Iran. After the election ، there has been a controversial debate About the nature of this collective action. Some scholars define it as a social movement while others say a social movement has some characteristics like organization and leadership which second khordad collective action did not have. The author tries to offer a detailed definition of social movements and compares their necessary characteristics with the second khordad collective action
خلاصه ماشینی:
در اين راستا ابتدا نظرات مطرح شده مورد بررسى انتقادى قرار مى گيرند و سپس با مرورى بر تعاريف مختلف درخصوص جنبشهاى اجتماعى و ويژگىهاى منتسب به آنها،تلاش مىشود تا به اين پرسش كه آيا پديده دوم خرداد جنبش اجتماعى است يا نه؟پاسخ داده شود.
ماريو ديانى با بررسى تعاريف چشماندازهاى مطرح شده بر حداقل چهار جنبه اشاره دارد كه نظريهپردازان فوق در تعريف جنبش اجتماعى مورد اشاره قرار دادهاند: 1)وجود شبكهاى از تعاملات غير رسمى بين تعدادى از مردم،گروهها و يا سازمانها؛ 2)هويت جمعى مشترك ميان بازيگران و فعالان جنبش؛ 3)تاكيد مشخص بر منازعه بهعنوان عنصر محورى مفهوم جنبش اجتماعى؛ 4)انجام اقداماتى كه اساسا خارج از حوزه نهادى و رويههاى معمول زندگى اجتماعى است (Diani,1994:134-138) .
برايناساس،ماريو ديانى جنبش اجتماعى را شبكه تعاملات غير رسمى بين تعدادى از افراد،گروهها و سازمانهايى تعريف مىكند كه براساس هويت جمعى مشترك درگير منارعه سياس و يا فرهنگى هستند Ibid,) (1994:141 البته بايد توجه داشت كه هنوز اين ايده شايع است كه مىتوان جنبشهاى اجتماعى را به خاطر اتخاذ الگوهاى«غير معمول»رفتار سياسى از ديگر بازيگران سياسى متمايز كرد.
حميد رضا جلايىپور جامعهشناس ايرانى نيز بر چهار ويژگى مشترك تمام جنبشها اعم از متعارف و جديد به قرار زير تاكيد مىكند: 1)جنبشها حول محور يك يا چند تضاد و شكاف در جامعه شكل مىگيرند مانند شكاف سياسى،جنسيتى،قومى،طبقاتى؛ 2)آموزهها،ايدهها و شعارهاى مشترك بايد شكل گرفته باشد و هواداران جنبش در جريان قبول و استقبال اين آموزهها نسبت به يكديگر احساس آگاهى،هويت و همبستگى كنند؛ 3)روابط ميان طرفداران جنبش فقط به احزاب،نهادها و سازمانهاى بزرگ بوروكراتيك متكى نيست؛بلكه به شبكه وسيع روابط غير رسمى در ميان همفكران،همكاران و دوستان اتكاى اساسى دارد.