چکیده:
حرکت حبی را می توان «جریان تجلی ناشی از حب ظهور و اظهار» دانست که در همه اسمای الهی و همه ارکان عالم ساری است. باور به این نوع حرکت، مبتنی بر قبول «وحدت شخصی وجود» است که ابن-عربی با کشف و شهود بدان رسید و ملاصدرا در مباحث علت و معلول، آن را به زیور برهان آراست. بنابر «وحدت وجود» موضوع و غایت حرکت حبی، حق تعالی است؛ زیرا غیر از حق، باطل محض است. با وجود این، تعبیرات مختلفی از غایت این حرکت در سیر نزولی و سیر صعودی آن، بیان شده است: عشق و پیدایش انسان کامل دو تعبیر مشهور از غایت حرکت حبی در سیر نزولی است؛ همچنان که «اتحاد» و «فنای عاشق در معشوق» به عنوان غایت این حرکت در سیر صعودی بیان شده است.
خلاصه ماشینی:
"2-1)تعریف حرکت حبی بهر اظهار است این خلق جهان#تا نماند گنج حکمتها نهان کنت کنزا گفت مخفیا شنو#جوهر خود گم مکن اظهار شو (مثنوی،دفتر چهارم،ابیات 3028-3029) در آثار عرفان دو تعریف از حرکت حبی را میتوان یافت: 1)از آنجا که عارفان آفرینش را ناشی از عشق خداوند به ذات خود که موجب ظهور اسما و صفاتوی شد،میدانند؛حرکت حبی را میتوان«جریان تجلی ناشی از حب ظهور و اظهار» دانست5که در همۀ اسمای الهی و همۀ ارکان عالم ساری است.
ب)زیباییها یعنی صفات کمالی الهی در مکمن غیب نمیتوانند مخفی بمانند؛یعنی ذاتی زیبایی تجلی کردن و ظاهر شدن است: ولی ز آنجا که حکم خوبروییست#ز پرده خوبرو را تنگ خوییست نکورو تاب مستوری ندارد#ببندی در ز روزن سر برآرد (جامی،1378،ج 2:34) به بیان دیگر،خداوند دوست دارد زیبایی خود را در آیینه ببند؛زیرا: خود را به خود دیدن غیر از خود را در چیز دیگری دیدن است که[آن چیز]به منزلۀ آیینه باشد،چه در این حال بیننده به صورتی پدیدار میگردد که محل نگرسته شده در آن[آیینه]بدو میدهد و دیداری چنین صورتء نمیبندد مگر آنکه محلی[در میان] باشد و بیننده در آن تجلی کند(ابن عربی،1385:155).
الف)اتحاد عاشق و معشوق به یقین مقصود عارفان از اتحاد عاشق و معشوق،اتحاد دو موجود نیست،که بنابر«وحدت وجود»، اعتقاد به این نوع اتحاد،گمراهی است؛زیرا فقط خداوند موجود است و جز او،باطل محض است: حلول و اتحاد اینجا محال است#که در وحدت دوئی عین ضلال است (شبستری،1371:85) آدمی در این عالم که عالم حجاب است،خود را موجودی مستقل میپندارد؛اما با حرکت حبی و در سلوکی عاشقانه میتواند حجاب خودی را کنار نهد و به مقام اتحاد رسد؛یعنی دریابد که جز حق،موجودی نیست: میان عاشق و معشوق هیچ حایل نیست#تو خود حجاب خودی حافظ از میان برخیز (حافظ،1362:536) در واقع،اتحاد با حقتعالی،دریافتن این حقیقت است که«خداوند هستی ماست»(ابن عربی،1370: 106)؛یعنی اعیان ثابته و موجودۀ ما همه ظلاند و ظل چیزی به اعتباری عین اوست."