چکیده:
جریان عظیم تصوف، از سرچشمه های متعددی نشئت گرفته و تاثیر پذیرفته است. یکی از آبشخورهای مهم آن دین های کهن، به ویژه دین زرتشت است. قدر مشترک های چندی می توان میان تصوف و کیش زرتشت یافت. یکی از این وجوه اشتراک همان «راه نمای پنهانی مردان حق» است که در این مقال تلاش شده با تکیه بر احوال و اقوال دین مردان دوره باستان و دو تن از نمایندگان نامدار تصوف خراسان – که یکی در خاور این قلمرو و دیگر در باختر آن می زیست بررسی شود. هر دین مردی دو نوع راهنما دارد: دسته اول راهنمایان انسانی که پیر یا مراد نامیده می شوند و در بعد افقی دین مردان قرار دارند؛ دسته دوم راهنمای پنهانی ای که با بعد عمودی دین مردان را هدایت می کنند. دین مردان برای شناخت راهنمای پنهانی به وسیله مراقبه سوی یابی می نمایند. در این سوی یابی راهنمای مخفی رمزوارانه نمایان می شود و بنابر پیوند نزدیک انسان با روح قدسی زمینه های آخرت شناسی را فراهم می گرداند. در این مقال بر آن هستیم که یک شناخت کلی از این راهنمای پنهانی ارائه دهیم
خلاصه ماشینی:
"لذا در این مقال تلاش خواهیم کرد به پرسشهای زیر پاسخ دهیم: چه عواملی درک و دریافت نور را به عنوان راهنمای پنهانی فراهم میسازد؟ آیا سکر و وجد و ذوق و اشراق در دستیابی به رؤیت راهنمای پنهانی تأثیر دارد؟ آیا ژرفنگری و خیال فعال در سوییابی انسان مؤثرند؟ بین سه ضلع مثلث مراقبه،واردات غیبی و سوییابی در دینمردان چگونه ارتباط برقرار میشود؟ آیا ارتباطی بین مراقبه با معراج روحانی و الهام عارفان و راهنمای پنهانی با شطح عارفان وجود دارد؟ آیا راهنمای پنهانی در حالات آفاقی و انفسی بودن صوفیان خراسان مؤثر است؟ آیا محیط جغرافیایی و ویژگیهای نسبی در نگرش عارفان نسبت به راهنمای پنهانی مؤثر است؟ مباحث موردنظر پیچیدگی خاصی را برای دریافت معانی پربار در گلستان اندیشۀ انسان امروزی فراهم میآورد و بدون ژرفنگری فهم آن امری ناممکن است.
درصدد آگاه نمودن انسان نسبت به راهنمای پنهانی بودند،اما چون مطالب را با نوع ادبیات خاص خود بیان کردند اندیشههای ناب آنان برای همۀ انسانهای امروزی قابل درک نیست،لذا در این نوشتار سعی میشود که با بیان اشتراکات دوران کهن با عرفان اسلامی تصویر قابل درکی از آن ارائه شود.
ابوسعید چون گذشتگان برای همۀ امور نوری قائل است که انسان بهوسیلۀ آن نور به خود آن چیز شناخت پیدا میکند و هر آن کس را که نیتش صافی باشد نور راه ایزدی بر او تابندهتر میگردد(محمد بن منور،1381:285).
با توجه به مطالب ارائه شده ابوسعید نیز به راهنمای پنهانی و دنیای نور معتقد است و حتی مانند ادیان کهن دیگر به هستی آن در پیش از تولد و در بطن زندگی کالبد خاکی و پس از مرگ،قائل است."