چکیده:
وجود ذهنی که یکی مسائل مهم فلسفی به حساب میآید، از دیرباز ذهن انبوهی از متفکران را به خود مشغول داشته است. به ویژه آن که مسئله ذهن و شیوه واقع نمایی مفاهیم ذهنی که در آثار فیلسوفان اسلامی از آن به وجود ذهنی یاد میشود، ریشهای دیرینه در تاریخ معرفت انسانی دارد. در میان حکمای اسلامی، صدرالمتالهین به مانند سایر مباحث فلسفی خود ارائهای نو و تازه از مبحث وجود ذهنی بیان داشته است. وی اگرچه در این ارائه، بر بلندای فکر پیشینیان ایستاده و از نظریات آنان متنعم شده است، لکن در نظری متفاوت، وجود ذهنی را وجود ظلی و سایه واقعیت علم میداند که هردوی آن ها، دو اعتبار از یک واقعیت و دو روی سکه آن تلقی میشوند. چه آنکه در این نظرگاه، وجود ذهنی، وجودی عالی و واجد کمالات اشد و اتم نسبت به وجود خارجی دانسته میشود. که از رهگذر آن، مساله مطابقت، به آسانی مصداق مییابد. این پژوهش در نظر دارد تا این ادعا را در کلمات صدرا مورد بررسی قرار دهد
Mental existence is one of important problems in philosophy which preoccupied a great number of thinkers from ancient times. The problem of mind and the way mental concepts or mental existence، as Muslim philosophers called them، represent reality has its origin in the history of human knowledge. As in other themes، Mulla Sadra among other Islamic philosophers provided an original account for the subject of mental existence. Unlike his predecessors to whom he was in great debt for enjoying their deep thoughts، Mulla Sadra held mental existence to be a shadowy being، a shade from the reality of knowledge، regarding both of them as two sides of a single reality. In this view mental being is more perfect and more complete than external existence through which the problem of correspondence can easily be established. The present article is to examine this claim in the work of Mulla Sadra.
خلاصه ماشینی:
"ملاصدرا در تبیین این انگاره، دیگر نه آن را شبح واقعیت خارجی قلمداد مینماید و نه آن را ماهیت و یا اضافه عالم به معلوم لحاظ میکند؛ بلکه وجود ذهنی را وجودی ظلی و سایه واقعیتی بنام علم تلقی میکند و چون این وجود، واجد کمالات واقعیت خارج ی به نحو اشد و اکمل میباشد، به سهولت مساله تطابق در آنجا مصداق میگیرد.
(مطهری، 1369: 2 / 389) اما بررسی مفهوم ذهن در آثار ملاصدرا، نشان از آن دارد که نزاعی میان او و دیگر فلاسفه در این باره وجود نداشته است؛ چرا که وی از هر دو معنا بهره برده و افزون بر معنای یادشده (نیروی اکتساب علم)، گاهی در کلمات خود تفاوت میان ذهن و ذهنی را برکنده است و همان را ادعا مینماید که متاخرینی چون حاجی و شهید مطهری و دیگران، (عبودیت، 1386: 2 / 112) برگزیدهاند.
به دیگر سخن؛ اساس مساله در مطابقت وجود ذهنی آنجا است که انتقاش یا انعکاس همان شی خارجی در ذهن به اثبات برسد و ادعا شود که همان شیء در ذهن حضور یافته است، اما بدیهی است دلیلی بر این مساله در کلمات ملاصدرا و حتی متقدمین وی ارائه نگردیده است و با ادعای حمل این همانی نیز نمیتوان نسخهای برای این معضل پیچاند؛ چراکه این حمل جایی مصداق دارد که موضوع و محمول بتمامه فهم شوند و پس از فهم طرفین قضیه، به اتحاد آنها حکم شود که هرگز این رویداد در مقام رخ نداده است."