چکیده:
این پژوهش با هدف مقایسه هوش هیجانی در سه گروه نابینا، کم بینا و عادی انجام گرفت. از آنجایی که پژوهش حاضر به مقایسه هوش هیجانی در سه گروه افراد عادی، نابینا و کم بینا میپردازد از نظر گردآوری دادهها توصیفی و از نوع علی – مقایسهای است. جامعه آماری شامل تمامی دانشجویان نابینا، کم بینا و عادی دانشگاههای شهر تهران بودند. از این میان مجموعا 63 نفر به تفکیک از هر گروه 21 نفر به شیوه نمونهگیری در دسترس انتخاب شدند. ابزار مورد استفاده در این پژوهش پرسشنامه هوش هیجانی بار- ان بوده است. برای بررسی فرضیههای پژوهش و تحلیل نتایج حاصل از پرسشنامه پژوهش از تحلیل واریانس (ANOVA) استفاده شده است. نتایج حاصل از تجزیه و تحلیل دادهها نشان داد که بین مولفه هوش هیجانی و تمامی خرده مقیاسهای آن در سه گروه نابینا، کم بینا و عادی تفاوت معناداری وجود ندارد. به نظر میرسد مدت زمان طولانی که افراد با معلولیت زندگی میکنند زمینه پرورش ابعاد عاطفی را میتواند ایجاد نماید، به علاوه قرار گرفتن در سنین جوانی و بالاتر و برخورداری از تحصیلات در سطوح بالا بهعنوان عامل پرورش هوش هیجانی میتواند مؤثر باشد. به این ترتیب میتوان نتیجهگیری کرد احتمالا ظرفیتهای هوش هیجانی در موفقیت این افراد دخیل بوده و در مقایسه با سایر معلولیتها توانمندی بالایی جهت مقابله با مشکلات ایجاد کردهاند.
خلاصه ماشینی:
"همچنین با توجه به اهمیت نقش خانواده و جامعه در پرورش هوش هیجانی همه افراد چه سالم و چه معلول، و با توجه به مشکلات اجتماعی کودکان نابینا و کمبینا و از آنجایی که این ناتوانی میتواند بر این نوع هوش تأثیر گذار باشد، لذا این پژوهش در صدد پاسخگویی به این سوال است که آیا نقایص بینایی میتواند بر روی هوش هیجانی تأثیر گذار باشد یا نه؟ بهعبارت دیگر آیا بین هوش هیجانی افراد دارای نقایص بینایی و افراد بینا تفاوت بارزی وجود دارد؟ نکته حائز اهمیت در بررسی متون این بود که با وجود جستجوی فراوان پایگاههای پژوهشی داخلی و خارجی، پژوهشهای جدید اندکی در این خصوص یافت گردید که نشاندهنده نیاز به انجام پژوهشهای اساسی در این حوزه را به پژوهشگران نشان داد.
در توضیح یافتههای پژوهش حاضر میتوان گفت که با توجه به وضعیت تحصیلی و موفقیت اجتماعی افراد نابینا و کمبینایی که در این پژوهش وارد شدهاند و اکثرا از افراد تحصیل کرده و نسبتا موفق در جامعه محسوب میشدهاند، میتوان نتیجهگیری کرد که احتمالا ظرفیتهای هوش هیجانی بالای این افراد در موفقیت آنها دخیل بوده که در مقایسه با معلولیت ایشان، همچنان توانمندی بالایی جهت مقابله با مشکلات داشتهاند.
از طرف دیگر، امروزه آموزشهایی که افراد نابینا و کمبینا در طی دوره آموزشی خود دریافت میکنند، ظرفیت زندگی مستقل و توانایی اداره مسائل و مشکلات شخصی را در آنان ایجاد کرده یا ارتقا بخشیده است، در نتیجه به نظر میرسد که این آموزشها عامل اثرگذار مهمی در ارتقای سطح تواناییهای هوش هیجانی ایشان محسوب میگردد."