چکیده:
داستان لیلی و مجنون از داستانهای کهن رایج در زبانهای عربی، فارسی، ترکی، کردی و اردو است که شاعران و نویسندگان فارسی زبان از دیرباز و از روزگار رودکی، به این داستان و وقایع مربوط به آن نظر داشتهاند. اصل این داستان مربوط به محیط عرب و سرزمین نجد بوده و موضوع آن در قرن اول هجری اتفاق افتاده است. اولین کسی که به طور مستقل داستان لیلی و مجنون را سرود نظامی گنجوی، شاعر قرن ششم هجری است. داستان نظامی برخلاف اصل عربی آن از انسجام و زیبایی خاصی برخوردار بود به گونهای که پس از نظامی شاعرانی به استقبال از او این داستان را مجددا سرودند. از نظیره پردازان مشهور نظامی، قاسمیحسینیگنابادی (وفات:982) است. در این مقاله، به تأثیرپذیری قاسمی از منابع عربی و مقایسة لیلی و مجنون او با منابع عربی پرداخته شده است. همچنین مباحثی از قبیل: نام عرایس، چگونگی آشنایی، خواستگاری، پناه بردن مجنون به کوه و بیابان، سخن گفتن با حیوانات، ازدواج لیلی و مرگ آن دو، با منابع عربی داستان مقایسه و مهمترین موارد اختلاف و اشتراک آنها بررسی شده است.
خلاصه ماشینی:
"در منابع فارسی هم وی به نام «قیس» و «قیس هنری» و معروف به «مجنون» خوانده شده است، برای مثال به چند نمونه اشاره میشود: لیلی چو بریده شد ز مجنون میریخت ز دیده در مکنون (نظامی،1369: 37) شرط هنرش تمام کردند قیس هنریش نام کردند (همان: 34) از جامی: قیس آن ز قیاس عقل بیرون نامش به گمان خلق مجنون (جامی،1385: 766) از قاسمی: کآن روز که قیس گشت مجنون در فرقت آن نگار موزون (قاسمی: 614) عبدی بیک که شاگرد قاسمی در دربار شاه طهماسب بود هم به نام قیس اشاره دارد: از جملة دختران چون حور در قیس فکند دلبری شور (عبدیبیگ، 1976: 57) ب- قیس که در غالب آثار فارسی به قیس هنری مشهور است، پسر یکی از بزرگان قبایل عرب بود، قبل از ماجرای عشق لیلی، وی فردی عاقل بود و پس از شیفتگی شدیدش به لیلی به نام مجنون شهرت پیدا میکند.
پدر مجنون نزد نوفل میآید و از نوفل میخواهد که این کار را بر عهده بگیرد: سردار قبیله بود شاهی نوفل نامی، جهان پناهی گفت:«ای شه باشکوه عادل درگاه تو قبلة قبایل از روی نیاز و خاکساری دارم به تو یک امیدواری دارم پسری خجستهرآیی دیوانه ز عشق دلربایی کرده به فلان قبیله میلی مجنون شده از فراق لیلی مپسند که گردد آن جگرسوز مجنونتر از این که، هست امروز (قاسمی: 714) و به دنبال آن، مخالفت پدر لیلی با این ازدواج است، که در منابع عربی و فارسی هر دو آمده است.
مپسند ز هجرشان پریشانگر زآن که کنی دوای مجنون، شایستة عقد گوهر تو استاو نیز به او دلی سپرده استچون شیر و شکر موافق هم یعنی به هماند هر دو اولیاز چشم مدار نور را دورمن بعد عناد و جهل بگذاراندیشه کن از دوای ایشانباشم همه عمر از تو ممنون (قاسمی: 715- 714) 4-4- جزو اختلافهای قابل توجه، ازدواج لیلی با پسر ابنسلام است که در منابع عربی این عروسی با خود ابنسلام صورت میگیرد."