چکیده:
تاریخ حیات اجتماعی شیعه، با جامعه آرمانی «مدینه الرسول» آغاز شده است و به جامعه آرمانی «مهدوی» ختم می شود. غوطه وری در واقعیت های موجود زندگی، شیعیان را از تکاپو، ارتقا و تعالی برای تقرب به جامعه متکامل عصر ظهور باز نداشته است. شاید به این دلیل باشد که نهال آموزه مهدویت همواره با روایت های قوی و اندیشه خیزی از سوی امامان معصوم علیهم السلام آبیاری شده است. این مقاله با رویکردی «توصیفی ـ تحلیلی» می کوشد تا مبانی نظری و ابعاد اندیشه مهدویت را از نظر امام رضا علیه السلام شناسایی کند. مقاله با مفروض گرفتن این نکته که اندیشه مهدویت، به مثابه فرجام متعالی و شکوهمند آینده جهان و سرمنزل متعالی و متکامل تاریخ بشری دارای ویژگی هایی منحصر به فرد، از دیدگاه امام رضا علیه السلام می باشد؛ به معنا شناسی مهدویت در اسلام می پردازد. بررسی انگاره های رضوی در تبیین آموزه مهدویت، نقطه آغازی است که نویسنده برای ارائه تصویری روشن از بحث برمی گزیند. در ادامه نیز به شاخصه ها و ویژگی های آموزه مهدویت از دیدگاه امام رضا علیه السلام اشاره می شود. در این زمینه، جهان شمولی اندیشه مهدویت؛ پیوندهای دوسویه انتظار و مهدویت؛ حضور منجی موعود و پیوند وثیق مهدویت و آینده نگری؛ از جمله یافته های نگارنده در این زمینه است. به هر روی، نوشتار حاضر به مخاطبان پرسش گر خود این نوید را می دهد که عرصه پژوهش و تحقیق در حوزه پربار آموزه مهدویت، همچنان به همت بلند محققان امینی چشم دوخته که در بازنمایی این روند پر رمز و فریب صادقانه می کوشند.
The history of Shi’a social life started with the society in time of the Prophet and finishes with the society that will be made in time of the Mahdavi Utopia. Getting involved in social activities and realities of the life has not stopped Shi’a to follow its goal for reaching the perfection of the Appearance Time. It is probable that for this very reason the infallible ImamsA.S. have always tried to water Mahdavi teachings with strong narrations and new ideas.
This paper attempts to recognize Mahdavi doctrine and its dimensions with a descriptive and analyzing method from the view point of Imam RezaA.S.. The paper supposes that the Mahdavi thought is the final perfection and is the significant future of the world and the finial perfection for the human history that has some identical characteristics and features from Imam Reza’sA.S. point of view and works on Mahdavi semantics in Islam. Considering Razavi models in defining Mahdavi teachings is a starting point that the writer chooses for giving a clear image of the discussion.
In continue، the writer also mentions the characteristics and special features of Mahdaviyyat from Imam Reza’sA.S. point of view. Among what the writer has found in relation to what has been said are universality of Mahdavi thought، connections between Waiting and Mahdaviyyat and the presence of the Promised Savior and the strong connection between Mahdaviyyat and the future-looking.
Whatever، the present paper gives this hope to its willing readers that the field of investigation and researching in Mahdavi fruitful scope is still looking for the honest researchers that try their best to re-present this mysterious and tricky way.
خلاصه ماشینی:
"مضافا در اندیشه شیعی، مهدی، امام است و حجت؛ بدین معنا است که آنچه در این موعود باوری جوهریتر واساسیتر است، صرفا برقراری رفاه وعدالت و امنیت در زمین و حتی فقط اجرای حدود الاهی نیست؛ بلکه ظهور حق در زمین در همه ابعاد الاهیاتی کیهانی معرفتی و جزایی و حقوقی است؛ چیزی که تاکنون هیچ نبی یا امامی به طور کامل و آشکار مجال برپایی و تحقق اش را نیافته است.
جامعه متکامل عصر ظهور؛ فرجام ستیز تاریخی جبهه حق و باطل در اندیشه رضوی امام رضا علیه السلام پیروزی نهایی جبهة حق و حاکمیت صالحان و ظهور مصلح جهانی را در روایتی این چنین بشارت داده است: …الرابع من ولدی، یغیبه الله فی ستره ما شاء، ثم یظهره فیملأ به الارض قسطا و عدلا، کما ملئت جورا و ظلما؛ خدای متعال چهارمین شخص از فرزندانم را در پردة غیبت ببرد.
امام رضا علیه السلام به مناسبتهای گوناگون روح اندیشیدن به آینده و ایمان به آینده ای روشن را در وجود یاران خود زنده میکرد و میفرمود: الحجة القائم المنتظر فی غیبته المطاع فی ظهوره لو لم یبق من الدنیا إلا یوم واحد لطول الله عز و جل ذلک الیوم حتی یخرج فیملأالأرض عدلا کما ملئت جورا؛ حجت قائم که در غیبتش انتظار او را کشند و در ظهورش مطاع باشد؛ اگر از دنیا مگر یک روز باقی نمانده باشد، خدا همان روز را طولانی مینماید تا ظهور کند و زمین را پر از عدالت کند؛ همان گونه که از ستم پر شده است (صدوق،1426: ج2، ص 372)."