چکیده:
یادکرد از مرگ یکی از موضوعات رایج در گستره شعر و ادب فارسی است که شاعران هر کدام بر اساس باور و اعتقاد خود به این موضوع توجه کرده اند.یکی از بهترین شکلهای توجه به پدیده مرگ، برداشتهای عرفانی از آن است که از نگرشهای اندوهبار (رودکی) فلسفی (خیام) و ... آن را جدا می سازد و کسانی مانند باباطاهر، سنایی، عطار و مولوی به آن پرداخته اند.باباطاهر به نام شاعری عارف و تارک دنیا، سرودن از مرگ را دست مایه ای برای هشدارهای مکرر خویش به ارباب دنیا و اهل غفلت در قرن پنجم قرار داده است. البته این رویکرد به چنین مضمونی از برداشتها و باورهای عرفانی هم خالی نیست.در ادامه مقاله گونهها و مصداقهای توجه باباطاهر را به موضوع مرگ برشمرده ایم.
خلاصه ماشینی:
"باباطاهر را که باید در فضای دربار زده شعر قرن پنجم و در روزگار بی در و پیکر دوره سلجوقی از مبتکران و بانیان شعر عرفانی – اخلاقی به شمار آورد (فرشیدورد، 1363 : 666) در نوع خود درس بزرگ آزادگی و زهد ورزی راستین را به همگان داده است و حتی رفتار خاص او نشان می دهد که زهاد عصر با ارباب حشمت و قدرت تا چه حد گستاخ بوده اند(زرین کوب، 1384 : 26) می دانیم که همه شهرت شاعری باباطاهر در سرودن دوبیتیهایی است که جدا از تازگی مضمون و ساخت معنایی و ارزش زبانی ای که دارند، نمونه ای است از اشعار هجایی- عروضی (انوشه، 1381 :1074) که گونه شعر پیش از اسلام در ایران را یاد ما می آورد که از آن با نام فهلویات یاد شده است و بی تردید باباطاهر یکی از گویندگان بی نام سلسله فهلویات بوده است(زرین کوب، 1371 :96) ارزش تاریخی این دو بیتیها هم در آن است که نشان می دهد پا به پای ادب رسمی (فارسی دری)، ادب محلی (فهلوی= فهلویات) در ایران حضور داشته است، یعنی این که ادب عوام (در برابر ادب خواص که در دربار رایج بود) به لهجهها و زبانهای محلی وجود داشته است (محجوب، 1382 : 46) از یاد نبریم که باباطاهر مانند ناصر خسرو به درون دربارهای پر زرق و برق تعلق خاطر ندارد و اتفاقا در نقطه مقابل آنها به ترویج فرهنگ و اندیشه راستین مورد پسند خویش با دوبیتیهایش سرگرم است."