چکیده:
رویا به عنوان دریچهٔ ورود به عالم غیب در آثار اکثر فلاسفه، متکلمین و عرفا مطرح شده و این امر، دلیل بر اهمیت مسئله رویا است. از میان فلاسفه و عرفا، صدرالمتالهین شیرازی و ابن عربی به تفصیل به مباحثی پیرامون رویا پرداخته اند. ملاصدرا و ابن عربی در مسئله رویا، نقش گسترده ای برای عالم خیال و رابطه قوه خیال انسان با عالم خیال منفصل قائلند. ابن عربی، خواب و رویا را گسترده ترین پهنه فعالیت و خلاقیت خیال شمرده و از اصطلاحاتی نظیر «مثال مقید» و «مثال مطلق» در این مورد استفاده کرده است. به گفته ابن عربی و ملاصدرا، رویای صادق و مرگ هر دو، طرقی برای کشف حجاب و انتقال به عالم بالاترند، لکن این کشف حجاب در خواب، موقت و گذرا و در مرگ دائمی است. رویا و ظهور آن و نحوه تعبیر رویاها، از دیگر مباحث مطرح در مسئله رویاست و ابن عربی و ملاصدرا، قائل به وجود رویای صادقه و بی نیازی آن از تعبیرند. در مقابل، رویاهایی که حاصل محاکات متخیله اند، نیازمند به تعبیرند و اضغاث احلام که حاصل شیطنت های متخیله اند و اساس و منشایی ندارند، تعبیری ندارند، بلکه حاصل انحرافات مزاج می باشند. هدف از نگارش این مقال، مقایسه تطبیقی آراء این دو متفکر در مسئله رویا و استخراج وجوه مشترک و متفاوت آن ها در این موضوع فلسفی است.
خلاصه ماشینی:
پس هنگامی که انسان به خواب میرود، حواس بـاطنی او شـروع بـه ادراک میکنند و چشم باطنی او، عالم خیال را مشاهده مینماید و آن عالم ، کامـل تـرین عـوالم اسـت ، زیرا در این عالم ، معانی تجسد مییابند؛ عرضیات به خود قائم میشـوند؛ آنچـه فاقـد صـورت است ، صورت مییابد؛ محال ممکن میشود و قوه خیال شخص نائم هر طور بخواهد، در امـور تصرف میکند.
لذا، کسـی کـه نقصی در حواس خود دارد و در بیداری عاجز از درک بعضی از محسوسات است ، در خـواب نیز نمیتواند آن را درک کند، زیرا انسان در خواب از قوه خیال استفاده میکند و قوه خیال نیـز تابع حس است (ابن عربی، الفتوحات المکیۀ ، ۲، باب ۱۸۸، ۳۷۵).
هنگامی که انسان به خواب میرود یا مکاشفه ای در او حاصل میشود یا بـه مقـام فنـا میرسد و یا واجد قوه ادراکی میشود، (همه این حالات) به خـاطر آن اسـت کـه روح لطیـف انسان به مرتبه ای میرسد که محسوسات، حجابی برای او نمیشوند و نفـس انسـان بـا تمـام قوایش ، از نشئه محسوسات به نشئه خیال متصل منتقل میشود و آن فرشته بـه اذن خداونـد، از خیال منفصل ، صوری را که حق تعالی خواسته به خواب بیننده افاضه کند، به صورت اجسـامی به او مینمایاند (ابن عربی، الفتوحات المکیۀ ، ۳۷۸/۲).
همانطور که بیان گردید، در اندیشه ابن عربی، نفس انسان هنگام خـواب، بـه عـالم خیـال منفصل ، متصل میگردد و صورتهای خیالی را در قوه خیال منعکس میکنـد، ولـی ملاصـدرا معتقد است که نفوس انسانی به فراخور مرتبه خود، با بدن مثالی به عالم مثال وارد مـیشـود و نفوس مستعدتر، به عالم عقول راه یافته و مجردات را ادراک میکند.