چکیده:
اشعار خواجه حافظ شیرازی پس از او، همواره مورد استناد و استشهاد مولفان عرفان، چه نظری و چه عملی، قرار می گرفته است از جمله در آثار عرفانی امام خمینی. در این مقاله دو بیت حافظ در آثار امام و چگونگی استناد و استشهاد امام بدان ها، پس از بیان معنای کلی آن ها، بررسی شده است. یکی بیت: «عنقا شکار کس نشود... دیگری: پیر ما گفت خطا بر قلم صنع نرفت...،.بیت نخست از ابیات معروف در مبحث ناممکن بودن اکتناه ذات اقدس در باب معرفت به حق تعالی است که امام به تناسب آن را در لابه لای مباحث خویش جای داده است. بیت دوم که از ابیات بحث برانگیز در مبحث کلامی دخول شر در آفرینش است و به جهت ایهام موجود در آن به گونه های مختلف تفسیر شده است، توسط امام با استفاده از توحید افعالی به گونه ای مورد استناد قرار گرفته است که ایهام آن گشوده بلکه ایهامی در آن دیده نمی شود.
خلاصه ماشینی:
"همان طور که حافظ فرمود: تو را چنانکه تویی هر نظر کجا بیند#به قدر دانش خود هرکسی کند ادراک رعایت تنزیه در معرفت و عبادت اگر ناشناخته بودن ذات احدی را در کلام امام پی گیریم به نتیجۀ خاصی در این زمینه میرسیم:ه عجز انسان از قیام به عبودیت حقیقی حق تعالی درنتیجۀ عجز او از معرفت کامل به حق تعالی،زیرا اولی متوقف بر دومی و فرع بر آن است(ر ک:امام خمینی،1371:224 و 233).
اینکه برخی از حافظشناسان معاصر وجود دو لحن جدی و غیر جدی را دربارۀ این بیت احتمال دادهاند که بنابر احتمال دوم معنای بیت این است که«پیر ما اصولا اهل مسامحه و گذشت است و خطاهای موجود را پردهپوشی میکند،میبیند ولی به روی خود نمیآورد»(خرمشاهی،1375،ج 1: 464)توسط تحلیل فوق الذکر از استاد مطهری به کلی منتفی میشود؛زیرا ایشان فرض هرگونه اعتراض به خلقت را توسط هر عارف و از جمله گویندۀ این بیت دور دانسته است و میافزاید چگونه ممکن است حافظ با آنهمه احترام و تعظیمی که برای پیر قائل است این ادعای او را تخطء کند و او را در این ادعا دروغگو،مسامحهگر و احمق و سادهدل پندارد(ر ک:مطهری،1359 الف:79).
در جایی دیگر ایشان عنقا را معادل با حظرات احدیت دانسته است که اخذ از آن برای احدی حتی اسمای اله ی امکانپذیر نیست(ر ک:امام خمینی،1364:138)،که البته هر دوی این مقام از دسترس معرفت آدمی خارج است،اما نزد امام قول به استحالۀ ذات حق تعالی هرگز به این معنا نیست که راه شناخت خداوند به کلی مسدود و تعطیل است."