چکیده:
داستان ملاقات موسی با یکی از بندگان خاص خداوند یکی از شگفت انگیزترین داستان های قرآنی است که بستر مناسبی برای عرفای مسلمان و تاویلات باطن گرایانه ایشان ایجاد کرده است. به منظور تحقق نگاه عرفانی به این داستان دو رویکرد می توان داشت. در رویکرد نخست جنبه های سلوکی و عملی داستان محور توجه قرار می گیرد و در رویکرد دوم می توان در صدد تاویل و تطبیق اجزای مختلف داستان به صورت انفسی و گاه آفاقی برآمد. مقاله حاضر به رویکرد نخست می پردازد و سعی می شود که در آن مدعیات مسطور در تاویلات مختلف با سیاق داستان و سایر عبارات قرآنی مقایسه شود و مورد تدقیق قرار گیرد. همچنین به دیگر جنبه های عرفانی داستان و بهره های سلوکی از آن همچون تطبیق مراحل سه-گانه سفر با مراحل سه گانه توحید، ادب بندگی دربرابر خداوند، ترک انانیت، طلب و توجه به مقامات باطنی حتی برای پیامبران و... توجه شود و به استفاده های سلوکی از داستان منحصر نشود.
خلاصه ماشینی:
"1. مطالب مقدماتی دربارۀ این داستان پرسشهای گوناگونی مطرح شده است،از جمله اینکه عبد صالح کیست؟علت ذکر این داستان در قرآن کریم چه بوده است؟علت تحقق داستان چیست؟منظور از موسی در داستان همان پیامبر بنی اسرائیل است یا خیر؟و پرسشهایی ازایندست؛که در ظاهر جنبۀ عرفانی در آن لحاظ نشده اما به منظور مقدمهای برای تحلیل سایر مباحث عرفانی داستان،پرداختن به آنها ضروری است.
علت ذکر این داستان برای تعلیم این مطلب است که هرکس بخواهد وارد علم واردات شود باید در پی عالم و شیخ باشد و نیز آگاه کردن سالک به این نکته که اگرچه دارای فضیلت و مراتب عالی است هرگز بینیاز از مراد و پیر نیست و پیوسته در این راه باید به جهل و عجز خویش از راه و گردنههای آن عنایت داشته باشد و به هیچ روی توجهی به مراتب ظاهری خود نداشته باشد.
ب. میتوان گفت نیسان برای تنبیه موسی بوده است تا به ایشان بگویند که علم جز از طریق تعلیم الهی به دست نمیآید و با اینکه به موسی گفته شده بود که با نشانهای برخورد خواهد کرد و دلالت حق بر یافتن خضر را میدانست لکن فراموش کرد و تا زمانی که خداوند اراده نفرمود وی این دلالت را فراموش کرد(ابن عربی،1410،ج 3:20).
این دیدگاه نیز محل مناقشه است؛زیرا اگر کسی جمع احکام کثرت و وحدت باشد در آن صورت بر حوادثی که از حقیقتی سرچشمه یافتهاند؛اعتراض نمیکند و علی الخصوص با اعتراض سوم موسی که به واسطۀ دریافت نکردن اجرت صورت گرفت به هیچ وجه سازگاری ندارد و تنها توجیهی برای اعتراضات موسی است که با چند اصطلاح عرفانی مانند فنای فی الله و بقای بالله آراسته شده است،اما از محتوا کاملا بیبهره است."